استان کرمانشاه همواره از نگاه توسعه گرایانه و دید سرمایهگذاری در موارد مهم زیربنایی دور بوده است. از طرفی راکد ماندن اندک سرمایه گذاریهای استان چه در بخش زیربنایی و چه در بخش صنعت موجب شده تا طرحهای بزرگ صرفا سرمایه سوزی کنند و واحدهای صنعتی اغلب غیر فعال، راکد، نیمه کاره و یا با کمتر از ۶۰ درصد ظرفیت فعال باشند.
گفتمان زاگرس:زینب خالوندی*: استان کرمانشاه دارای پتانسیلها و ظرفیتهای بالایی است که عدم مدیریت مناسب باعث هدر رفت این سرمایه عظیم شده است.
از جمله ظرفیتهای کرمانشاه در زمینه صادرات میتوان به بیش از ۸/۵ درصد صادرات غیر نفتی کشور از مرزهای استان در زمینه کشاورزی، حدود ۵ درصد زمینهای قابل کشت و حاصلخیز کشور و بافت کشاورزی و دامداری روستاهای استان، در زمینه حمل و نقل و تجارت محوریت اصلی غرب کشور در ترانزیت و جابه جایی کالا به کشور عراق به دلیل ۳۳۰ کیلومتر مرز مشترک با این کشور و در زمینه گردشگری نیز نزدیک به ۱۰ درصد آثار تاریخی کشور در این استان قرار دارد و بسیاری پتانسلهای دیگر بالاخص در زمینه کشاورزی و صنعتی نام برد.
حال سوال این است که استانی با این ظرفیت بالقوه چرا در بیشتر سالها رتبه اول بیکاری کشور را از آن خود کرده است و در بین استانهای با بالاترین نرخ فلاکت قرار دارد؟
در پاسخ به این سوال باید گفت که بزرگترین آسیب از جهت عدم تخصیص درست منابع مالی و بی توجهی به سرمایهگذاری در زیر بناهای صنعتی و تولیدی وارد شده است.
این مهم باعث شده تا پتانسلهایی که میبایست در جهت اشتغال و تولید هدایت شوند به سمت هدر رفتگی پیش بروند و بالاخص در بخش کشاورزی استان به علت نبود صنایع تبدیلی کافی، عدم خرید تضمینی دولت و نیز وجود حلقههای مفقوده زنجیره تولید در زمینه بازاریابی با محصولات فروش نرفته و یا با قیمتی کمتر از هزینههای تولید همراه باشد.
استان کرمانشاه همواره از نگاه توسعه گرایانه و دید سرمایهگذاری در موارد مهم زیربنایی دور بوده است. از طرفی راکد ماندن اندک سرمایه گذاریهای استان چه در بخش زیربنایی و چه در بخش صنعت موجب شده تا طرحهای بزرگ صرفا سرمایه سوزی کنند و واحدهای صنعتی اغلب غیر فعال، راکد، نیمه کاره و یا با کمتر از ۶۰ درصد ظرفیت فعال باشند.
ضعف مدیریتی آنجایی بیشتر نمایان میشود که استان کرمانشاه با وجود مساحت و جمعیت قابل توجه اما در جذب تمایل دولت و سازمانهای مربوط برای سرمایه گذاریهای زیربنایی ناموفق عمل کرده است.
حتی در زمانی که دولت سعی در بازسازی منطقه از طریق تزریق اعتبار را داشته، نبود کارشناسی درست موجب هدر رفت منابع در سرمایه گذاری در زیرساختها شده است.
این ضعف مدیریت حتی در تشخیص صنایع درست برای سرمایهگذاری نیز کاملا به چشم میآید زیرا اغلب صنایع انتخاب شده بدون کارشناسی و با وجود نواقص زیادی در زنجیره تامین رو به رو هستند.
بطور کلی عدم کارآمدی اقتصادی و نبود سیستمی به منظور تخصیص بهینه منابع که بتواند سرمایه گذاری را چه در موارد زیربنایی و چه در تولید در جهت درست هدایت کند موجب شده تا بخش تولید ناقص، صنایع راکد و بیکاری بزرگ ایجاد شود.
در هر صورت با وجود همان سرمایهگذاریهای صورت گرفته باز هم میتوان با تمرکز بر مزایای استان بر مشکل بیکاری فائق آمد. از بزرگترین مزیتهای استان که قبلا هم به آن اشاره شد هم مرزی با کشور عراق است که این مهم میتواند تجارت و تولید صادرات محور را در اولویت تصمیم گیری مدیران قرار دهد.
کاهش تشریفات بروکراسی، تقویت زیر ساختهای صادراتی و نیز توجه بیشتر به خوشههای صنعتی به منظور کاهش تهدیدها و بهبود فرصت ها، میتواند در این مورد کمک کننده باشد.
در رابطه با سرمایه گذاری در صنایع اما به نظر بهتر است ابتدا آسیب شناسی صنایع نیمه تمام و یا راکد موجود صورت گیرد و حوزههای مشاورههای تخصصی و حرفه ای کسب و کار تقویت شود.
فارس