برخی رفتارها ومواضع اخیر از سوی یک جریان خاص که شهوت قدرت چشمان آنان را کور کرده و مانع دیدن چالش های امنیت ملی ومنافع کلان کشور از سوی آنان شده است ،از اینروفعالین رسانه ای ومجازی باید این نکته را فراموش نکنند که اگر بخواهند جریان قدرت را در شکل گیری چنین تروهایی دخالت دهند باید در موضعی بیطرفانه به تحلیل موضوع و کند وکاو مسایل پیرامون آن بپردازند.
گفتمان زاگرس علی اصغر اسدی ::دو روز پیش دکتر محسن فخری زاده دانشمند برجسته هسته ای ونظامی کشور ،معاون وزیر ورییس مرکز تحقیقات و نوآوری دفاعی وزارت دفاع در عملیاتی مسلحانه در آبسرد دماوند به شهادت رسید. اقدامی بزدلانه از سوی دشمنان پیشرفت و استقلال کشور که در صدر اخبار روز جهان قرار گرفت .
بدون شک فقدان این ظرفیت انسانی ارزشمند ،دانشمند برجسته کشور و به اعتراف دشمنان یکی از چهره های قدرتمند جهان خسران جبران ناپذیری برای کشور خواهد بود ،از این سو بدلیل نحوه اجرای این عملیات و همچنین شهادت این چهره ارزشمند کشور ،یقینا به غیرات هر ایرانی با هر دیدگاه سیاسی بر خواهد خورد .
اما نکته قابل تامل این رویداد تلخ و دردناک را باید در واکنش چهره های سیاسی مخالف دولت جستجو کرد . همانگونه که انتظار می رفت چهره های مخالف دولت که در طول چند سال اخیر از هر تلاشی برای تضعیف دولت فروگذار نکرده وتمامی ناکامی های کشور را به مذاکره و برجام گره زده اند ،اینبار نیز به جای تامل و تعمق در چرایی وقوع این اتفاق در حیات خلوت امنیتی کشور !انگشت تقصیر را متوجه دولت و دستگاه دیپلماسی کشور نموده اند .
بررسی نکته نظرات ومطالب انتشار یافته از سوی پروپاگاندای رسانه ای وشبکه هدفمند ودرهم تنیده مجازی این جریان نشان می دهد که یک جریان تشنه قدرت به جای تلاش سیستماتیک برای شناسایی حفره های امنیتی ایجاد شده در ساختار امنیتی کشور و تلاش برای بستن منافذ شکل گیری چنین رویدادهایی که امنیت ملی کشور را نشان گرفته است ،به این ترور به مثابه دستاوردی بزرگ برای ایجاد مانع در مسیر مذاکره ودیپلماسی بعنوان برگ برنده جریان مخالف خود می نگرند . دستاوردی همسان با اهداف پشت پرده این رویداد نگران کننده به کارگردانی نتانیاهو ،بن سلمان ،بن زاید و پمپئو که هدفی جز وارد کردن ایران به جنگی بزرگ وعقیم نمودن شعار احیای برجام از سوی جوبایدن در آن مستتر نیست.
بی گمان ترور پنج دانشمند هسته ای،یک ژنرال ونخبه بی نظیر نظامی و اینک نیز یک چهره برجسته علمی ونظامی با شهرت جهانی موضوع کم مقداری نیست که آن در نزاع های سیاسی و بعنوان اهرمی برای سیطره بر قدرت استفاده کرد.
به یقین برجسته سازی انگاره غلط معرفی مذاکره یا برجام بعنوان تسهیل کننده ترور این دانشمند بزرگ کشوربا بزک نمودن جریان سیاسی منتسب با چشم انداز ۱۴۰۰ انتخاب غیر هوشمندانه ایست که با آدرس غلط دادن به مردم وغفلت از اصل دشمنی دشمن ،معبر را همچنان برای عمیاتهای تروریستی بعدی باز خواهد گذاشت . چرا که مردم بیش از هر کسی می دانند که چهار دانشمند هسته ای کشور در دوران انقلابی ترین رییس جمهور کشور به وقوع پیوست. آیا در آن دوره نیز مذاکره ویا برجامی در کار بود ،رییس جمهور غرب گرا سکاندار شورای عالی امنیت ملی کشور بود یا اینکه رییس دستگاه امنیتی آن به قول تئوریسین های این جریان کار نابلد بود ؟!
باید بدون دخیل دادن تفکرات جناحی وسیاسی به ساختارهای امنیتی کشور ورود کرد فچرا که این مقوله چیزی فراتر از بازهای سیاسی رایج است و پروتکل های امنیتی کشور در حساس ترین جاها ودر سطوح عالی مدیریت کشور تدوین استخراج می گردند .
از اینرو باید با ظرافت ودقت بیشتری به مسایل و موضوعات امنیتی کشور ورود کرده و آن را به سطح رسانه وفضای مجازی کشید ،چرا که معتقدیم به هراندازه که موضوعات مهم امنیتی به کف روز نامه ها وبستر فضای مجازی ورسانه کشانیده شده و برای آن ایجاد چالش شود ،به همان اندازه سرویس های جاسوسی و جوخه های ترور فرصت انجام عملیات در کشور کسب خواهند کرد.
بنابراین باید به ذکر همین نکته بسنده کرده که با وجود دستگاههای بزرگ وهوشمند امنیتی و اطلاعاتی متعدد در کشور و ادعای اشراف داخلی و بیرونی بر رویدادها وموارد تهدید کننده امنیت ملی کشور ،بروز چند فقره ترور و خرابکاری در کشور آن هم در پیش چشم دستگاههای امنیتی وانتظامی در یک دهه اخیر از وجود یک حفره امنیتی در کشور خبر می دهد که جا دارد به جای یقه گیری های سیاسی و استفده ابزاری از آن برای تسلط بر ارکان قدرت در کشور فکری جدی به این آسیب و موضوع تهدید کننده امنیت ملی کشور بشود.
مهمترین نکته مغفول در ساختار امنیتی کشور را باید در تعدد و موازی کاری های امنیتی و اطلاعاتی جستجو کرد ،بی شک موازی کاری چند سیستم امنیتی با پرهیز از همپوشانی موضوعات وکیس های امنیتی بدلیل تفاوت ساختارها و تاسف بارتر رخنه مسایل سیاسی به درون آن می تواند در شکل گیری حفره امنیتی در کشور تاثیر گذار باشد .
اگرچه موضوعات امنیتی خیلی پیچیده تر از آن است که در یک یادداست ساده سیاسی به چند وچون لایه های متعدد آن پرداخت ،اما نمی توان با وجود تعدد دستگاههای امنیتی واطلاعاتی در کشور و بروز عملیات های مسلحانه در قلب کشور براحتی بر این موضوع چشم بست وبه طرح موضوع نپرداخت . اما بی گمان ایجاد وحدت رویه ،پرهیز از موازی کاری ،دوری از افتراق و هم افزایی امنتیی یا تقسیم کار امنیتی در کشور می تواند حفره های موجود را مسدود نماید .
تنها راه برای فایق آمدن بر آسیب های موازی کاری امنیتی از سوی دستگاههای متعدد امنیتی واطلاعاتی ،شکل گیری ساختاری جدید هماهنگ کننده در راس دستگاههای امنیتی واطلاعاتی کشور و هماهنگ سازی اقدامات امنتیی با ساختار هماهنگ کننده خواهد بود .
نکته پایانی هم متوجه سیاسیون است ،فعالین وچهره های مطرح یک جریان سیاسی در کشور باید به این نکته اهتمام ورزند که نباید اقدامات و مواضع سیاسی برای رسیدن به قدرت ،منافع ملی کشور را به چالش بکشد .اینکه یک جریان حاضر باشد با قربانی منافع ملی کشور از طریق ایجاد انشقاق و دو دستگی در کشور منافذ را برای ورود تیم های عملیاتی دشمن باز نگه دارد موضوع کمی نیست که بتوان از آن غفلت کرد .
برخی رفتارها ومواضع اخیر از سوی یک جریان خاص که شهوت قدرت چشمان آنان را کور کرده و مانع دیدن چالش های امنیت ملی ومنافع کلان کشور از سوی آنان شده است ،از اینروفعالین رسانه ای ومجازی باید این نکته را فراموش نکنند که اگر بخواهند جریان قدرت را در شکل گیری چنین تروهایی دخالت دهند باید در موضعی بیطرفانه به تحلیل موضوع و کند وکاو مسایل پیرامون آن بپردازند.
چرا که با مرور اتفاقات این روزهای سیاست داخلی ،اتفاقات منطقه ای وبین المللی و پیش کشیده شدن مذاکره و احیای برجام ،باید چرایی این رویداد تلخ در کشور را از این زوایا مورد بررسی قرار داد.باید میزان تاثیر گذاری مذاکره ،احیای برجام از سوی رییس جمهور جدید ایالات متحده و تعدیل تحریم ها را بر جریان قدرت در داخل ،منطقه و بین الملل را به دقت مورد ارزیابی قرار داد . در کنار دقت نظر در این ارزیابی ها می توان به وضوح جهت وهدف تغییر مهره ها بر صفحه شطرنج سیاسی و چرایی جابجایی هدفمند برخی مهره ها از این صفحه را تشخیص داد!