وقتی عاقلترها مثل نوجوانهای دبیرستانی در شبکههای اجتماعی ستارههای کسب شده و نشده را توی حلق هم فرو میکنند، چطور میشود همدلی ورزشی را ترویج داد؟
عصرایران؛ احسان محمدی- پرسپولیس چند روز دیگر برای برگزاری فینال لیگ قهرمانان آسیا به قطر میرود تا به یک حسرت ۲۸ ساله در فوتبال ایران خاتمه دهد. آخرین باری که یک تیم ایرانی این جام را به خانه آورد سال ۱۳۷۱ بود که تیم پاس به رهبری فیروز کریمی موفق شد الشباب عربستان را با تک گل محسن گروسی شکست دهد. گلزن آن بازی حالا ۵۲ ساله است! در همه این سالها و با همه ادعاهایی که روی کاغذ و در بازی با آمار و رنکینگ آسیا داشتهایم که ما بهترین تیم قاره هستیم، هیچوقت نه لیگ قهرمانان آسیا را بردهایم، نه جام ملتها را و نه به المپیک رفتهایم.
برای اینکه بهتر این حسرت را بررسی کنیم کافیست بدانیم که مهدی عبدی 7 سال بعد از فتح جام توسط پاس به دنیا آمد، علی شجاعی 6 سال بعد، بشار رسن 5 سال بعد، سعید آقایی و میلاد سرلک ۴ سال بعد و سیامک نعمتی و محمدحسین کنعانی زادگان 3 سال بعد! یعنی بازیکنانی که در این فینال حاضر میشوند حتی هنگام فتح این جام روی کره زمین نبودند! تا این اندازه فوتبال ما در حسرت یک موفقیت آسیایی است.
شاید همین یکی از دلایلی است که باعث میشود کسانی این بازی را «ملی» عنوان کنند و از همه بخواهند پشت سر پرسپولیس بایستند و جاده را برای قهرمانی آنها در آسیا هموار کنند. در اینکه قهرمانی پرسپولیس در این رقابتها برای ایران اعتبار میآورد شکی نیست، کسی هم تردیدی ندارد که همدلی ملی برای پشتیبانی از یک تیم ایرانی وقتی به مصاف حریفان خارجی میرود اتفاق خوبی است اما آیا واقعاً این اتفاق شدنی است یا به ضرب و زور رسانهها میخواهیم استقلالیها از پرسپولیس حمایت کنند و یا فصل بعد پرسپولیسیها پشت سر آبیها بایستند؟
تکرار میکنم که اگر این اتفاق با رضایت خاطر رخ بدهد بسیار هم لذتبخش است اما در جامعهای که چنان گرفتار دو قطبی شده که حتی هواداری از تیم ملی هم ترک برداشته است، انتظار اینکه هواداران تیمهای باشگاهی حامی یکدیگر بشوند زیادی خوشبینانه است و دستکم نشانهای از اینکه به این سمت حتی حرکت کنیم هم نمیبینم.
دو سال پیش که پرسپولیس موفق شد به فینال لیگ قهرمانان آسیا برود، مهمان یک برنامه ورزشی بودم، مجری در راستای سیاستی که غالب بود خواست از هواداران استقلال، سپاهان، تراکتور و … دعوت کنم که از پرسپولیس در این کارزار حمایت کنند. گفتم:«چرا باید از هوادار استقلال بخواهیم به ورزشگاه بیاید، پرسپولیس را تشویق کند تا این تیم قهرمان آسیا بشود و بعد بازیکنان، پیشکسوتان و هواداران پرسپولیس ستاره آسیایی را به رخ آنها بکشند؟»
وقتی بزرگترها و عاقلترهایی که انتظار میرود مثل نوجوانهای دبیرستانی گرفتار کُریخوانیهای مبتذل نباشند، در شبکههای اجتماعی دست به رفتارهای رقتانگیز میزنند و ستارههای کسب شده و نشده را توی حلق هم فرو میکنند، چطور میشود همدلی ورزشی را ترویج داد؟
واقعیت این است که دنیای فوتبال با رویاهای اخلاقی ما فاصله دارد. در آلمان هم هواداران دورتموند آرزو میکنند بایرنمونیخ شکست بخورد، همانطور که وقتی بارسلونا پیروز میشود، هواداران رئال مادرید با پرچم اسپانیا به خیابان نمیآیند. البته هر کاری آنها میکنند لزوماً درست نیست اما مگر در میان عاقلان و موسفیدهای سیاست که جملگی دکتر-مهندس هستند نشانهای از همدلی برای منافع ملی میبینیم که از هوادار فوتبال این انتظار را داشته باشیم؟
هر پرسپولیسی آرزو دارد تیم محبوبش فینال را ببرد اما این یک رقابت باشگاهی در «لیگ قهرمانان آسیا» است، بازی ملی نیست و هواداران تیمهای دیگر همین که کارشکنی نکنند کافی است.
انتظار حمایت و تشویق و همدلی دستکم در فوتبال باشگاهی خیالبافی است و این همه هواداران دیگر تیمها را سرزنش نکنیم.