به بهانه ی سوساید پسر بچه ی ۱۲ ساله در تهران
24 آذر 1399 - 18:34
بازدید 257
15

نوجوان سرگشته نمی داند که باید دنبال کدام برود ؟  احیانا اگر حق به یکی بدهد قطعا آن یکی از دستش ممکن است ، برود . اساسا کودک این سن با رفتن ، جدا شدن و احیانا خدای نخواسته مرگ والدین ، هستی خود را رو به انتها می بیند . چه بسا در نهانخانه […]

پ
پ

نوجوان سرگشته نمی داند که باید دنبال کدام برود ؟  احیانا اگر حق به یکی بدهد قطعا آن یکی از دستش ممکن است ، برود . اساسا کودک این سن با رفتن ، جدا شدن و احیانا خدای نخواسته مرگ والدین ، هستی خود را رو به انتها می بیند . چه بسا در نهانخانه ی وجود خویش دعایش بودن همیشگی پدر و مادر در کنارش است . آخر بابد بدانیم که فرزندان دستکم طبق تحقیقات در شرایط عادی ۴۳۰۰ ساعت در منزل بسر می برند . والدین در واقع مدیران و معلمان تمام وقت و تعطیل ناپذیر آنها هستند .

به گزارش گفتمان زاگرس علی هدایتی ::*عصری که در آن زندگی می کنیم ، زمان سرعت ، فرصت ، تکنولوژی در حال پیشرفت ، انفجار اطلاعات ، ارتباطات پیچیده ی انسانی ، ناپایداری در روابط ، تغییرات شتابان اجتماعی ، فرهنگی ، خانوادگی – عصر تهدید ، تهاجم ، تقابل های فرهنگی ، کاهش نظارت های اجتماعی و خانوادگی ، عصر تشویش و بی هدفی  و ….و در نتیجه ی این روند نسل هایی برآمده اند که خصوصیاتی از قبیل شخصیت ژلاتینی و متزلزل ، قدرت هوش بالا و ریسک پذیر،  تنوع طلب ، فاصله گیر از سنت ها و مدگرا،  کم تحرک ، راحت طلب ، پر توقع ، زودرنج،  لذت جو ، مسئولیت گریز ، غیر فلسفی ، بی علاقه به پند و اندرز ، مسلط به تکنولوژی روز ، عمدتا  منزوی و پنهان کار ، ناتوان در مدیریت زمان ، کم امید و کم تاب،خود کم بین یا خودبزرگ بین و پوچ گرا ، دارای رفتارهای تکانه ای ، با کاهش علاقه به درس ، دل بسته به ستاره های هنری و ورزشی و ….است. در میانه ی این تنیدگی های پارادوکسی ، تهاجمات متعددی همه  و بخصوص نوجوانان رابه شدت  تهدید می کنند .نوجوان در اصطلاح فرهنگ لغت روان -رفتاری سنین teenage یعنی حدود اواخر ۱۲ تا  ۱۹ سالگی را در بر می گیرد . خاصیت بزرگ  این دوره جستجوی هویت است . هویت  پیدا کردن خود در بین این همه تارهای عنکبوت است . این خود وقتی پیدا می شود که آینه های اطراف کاملا صیقلی ،  صادق و دارای کمترین انحراف تصویر از همدیگه باشند . همان تصویری که نوجوان از الگوهای اولیه گرفته  و از روی آنها تایپ شخصیتی خود را پی ریزی و چارچوب می بندد ..نقش الگوهای اولیه (پدر و مادر ) در این فرآیند استراتژیک است . مخصوصا همگرایی و همسویی رویکردهای تربیتی آنان با فرزندان خویش ….بد ترین شکل برخورد ساز زدن های مخالف همدیگه در میدان عمل برخورد با فرزند است …پدر یک چیز می گوید ، مادر چیز دیگه …! نوجوان سرگشته نمی داند که باید دنبال کدام برود ؟  احیانا اگر حق به یکی بدهد قطعا آن یکی از دستش ممکن است ، برود . اساسا کودک این سن با رفتن ، جدا شدن و احیانا خدای نخواسته مرگ والدین ، هستی خود را رو به انتها می بیند . چه بسا در نهانخانه ی وجود خویش دعایش بودن همیشگی پدر و مادر در کنارش است . آخر بابد بدانیم که فرزندان دستکم طبق تحقیقات در شرایط عادی ۴۳۰۰ ساعت در منزل بسر می برند . والدین در واقع مدیران و معلمان تمام وقت و تعطیل ناپذیر آنها هستند . در این بین سبک های مختلف تربیتی و فرزند پروری به ظرافت طبقه بندی شده اند که عموما در رگه هایی از رفتار احتمال همپوشانی هم دارند …سبک هایی از قبیل : والدین پرکار – والدین اردوگاهی (مستبد ) – والدین گسسته (پریشان)  و  والدین منطقی (مقتدر)…. عمدتا مشاغل شبانه روزی مانند کارهای شیفتی طولانی و بدون استراحت کافی ، بدون تفریح کافی و بدون وقت گذاشتن افراد خانواده با هم و پرداختن هر چه بیشتر بکار در گروه اول والدین جای می گیرند …در طرحواره ی روانی غالب این افراد مسائل اقتصادی “آرکی تایپ های ” پر رنگ تری دارند بنابراین ثقل انرژی روی آنها می افتد …همین مسائل سبب کاهش پرداختن والدین به مسائل فرهنگی ، آموزشی و تربیتی فرزندان می شود . در این خانواده ها ،  فضای خانه به پانسیون می ماند یعنی فقط محل نگهداری فرزندان ، والدین با تمام توان کار می کنند . غذا و خوراکی رنگارنگ ، پوشاک مد روز و رنگ سال ، اسباب مختلف کودکی و نوجوانی فراوان ، متنوع ، گران قیمت و بعضا خطرناک و نامناسب سن …جیب ها پر پول،امکانات زیاد  و تقریبا بی حساب و کتاب …اغدیه عمدتا بیرون آور،  فست فودی و چاق کننده که کمترین وقت مادر رابگیرد …اما غافل از اینکه خوشبختی در آنها ضمانتی ندارد چرا که همه ی اینها در سطح برآوردن نیازهای اولیه هستند …پس نیازهای ثانویه و بعد آن و بعد … چی میشه … محبت ، احساس امنیت ، شکوفایی و …کجا  هستند !؟  یک خلاء بزرگ …خیلی ها فکر می کنند مادر بزرگ ها و پدر بزرگ ها چاره ی کارند …خیر چنین نیست …چرا !؟ چونکه اولا آنها سن و سال و قوای فیزیکی و حوصله ی تربیت نسل های دیگه عمدتا ندارند این نکته را با دوست نداشتن اشتباه نگیرید . ثانیا ،  نوع تربیت و سبک آنها مناسب زمان حال خودشان است نه مناسب بچه هایی که عادات مالوف آنها را پیش بر شمردیم …این را نیز از عقب ماندگی آنها نبینید که اصولا آنها موفق های زمان خویش بوده اند …در خانواده های پر کار تمام مشقت زندگی و خستگی کار روزانه ی والدین  همچون کوله باری سنگین به خانه می آید .خانه ای که بچه ها انرژتیک منتظر تعامل و تعادل انرژی با والدین هستند . اما کجا حال و رمق این نیاز را ببیند و پاسخگو باشد !؟ اعتماد این والدین به مدرسه و …و حتی پدر بزرگ و مادر بزرگها افراطی است …لذا بخش بزرگی از وظایف تربیتی خویش را به گرده ی آنها می اندازند .والدین توان انطباق کافی با شرایط پر تغییر اجتماعی و فرهنگی را ندارند . به طوریکه فرزندان را در برابر سختی ها تسلیم پذیر بار می آورند . آنها اینقدر مشغول امور خویش هستند که فرزندان احساس می کنند فراموش شان کرده اند . از اینرو بچه هایی کم حوصله ، انزواطلب ، بی دقت به اطراف ، کم تاب و ناتوان از برقراری ارتباط صمیمی می شوند . البته این نقیصه در صورت دایر بودن مدارس تا حدود زیادی بر طرف می شود و اینجا خلاء کلاس های درس و مدرسه و تاثیر و تعدیل رفتار نوجوانان از همسالان خویش نیز به شدت احساس می شود . گاهی نظارت والدین به فرزندان چنان ضعیف می شود که حتی به مواد مخدر و روانگردان ها دچار می شوند . این فقط سبک اول فرزند پروری بود ، موارد دیگر شرایط اقتضای خود را دارند . باید با مطالعه ی بالینی دید که در رسیدن بچه ها به آخر خطی این چنین ، چه عوامل دیگری دخیل هستند ؟ …تاکید می شود که هر گونه تعارض رفتاری والدین و احیانا جدایی آنها در سنین teenage فرزندان جامعه ، فاجعه آفرین است که ان شاءالله دیگر  شاهد چنین مصائبی نباشیم. 

ثبت دیدگاه

  • دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط تیم مدیریت در وب منتشر خواهد شد.
  • پیام هایی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
  • پیام هایی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط باشد منتشر نخواهد شد.