من احمدی‌نژاد نیستم! /چند نکته درباره جمله معنادار حسن روحانی
26 آذر 1399 - 10:59
بازدید 167
8

ایسنا نوشت: «من آدمی نیستم که در نظام نبودم و آمدم و می‌خواهم حکومت کنم و بعد هم بروم، یک جایی بروم و مرتب مصاحبه کنم. آدم اینجوری نیستم. از اول نظام بودم، همیشه مسئولیت داشتم. از روز اول که انقلاب و نهضت شروع شده، از سال ۴۱ در نهضت بودم و بعد از انقلاب […]

پ
پ

ایسنا نوشت: «من آدمی نیستم که در نظام نبودم و آمدم و می‌خواهم حکومت کنم و بعد هم بروم، یک جایی بروم و مرتب مصاحبه کنم. آدم اینجوری نیستم. از اول نظام بودم، همیشه مسئولیت داشتم. از روز اول که انقلاب و نهضت شروع شده، از سال ۴۱ در نهضت بودم و بعد از انقلاب هم همیشه مسئول بودم … برای من نظام و کشور مطرح است.»

روحانی در نشست خبری روز دوشنبه، حرف‌های مهم و صریحی زد؛ از بی‌اثر شدن اصل ۱۱۳ قانون اساسی درباره اختیارات رئیس جمهوری با تفسیر شورای نگهبان تا همصدایی برخی مخالفان دولت با دشمنان خارجی نظام. او از بی‌هزینه بودن فحاشی به دولت انتقاد کرد و پرسید «کسی جرأت دارد به قوه قضاییه یا نیروهای مسلح فحش بدهد؟»

تقریبا اغلب حرف‌های او برای رسانه‌ها «تیتر» بود اما جملاتی که در ابتدا خواندید، شاید تاریخی‌ترین حرف او در نشست خبری دوشنبه بود؛ جملاتی که تکلیف آینده سیاسی حسن روحانی را برای همه روشن کرد. او این جملات را در پاسخ به سوال خبرنگار روزنامه «جوان» به زبان آورد. مضمون سوال خبرنگار این بود که بودجه ۱۴۰۰، دست رئیس جمهوری بعدی را داخل پوست گردو می‌گذارد اما روحانی گفت «این فکر را از ذهنتان پاک کنید».


نشست خبری روحانی، ۲۴ آذر ۹۹

حرف روحانی «صرفا» در پاسخ به خبرنگار روزنامه جوان نبود. بهتر است بگوییم «اصلا» مخاطب او این خبرنگار نبود بلکه خطاب او به کسانی بود که از مدت‌ها قبل پروژه «بنی‌صدر»سازی روحانی را کلید زدند و به انواع شیوه‌ها خواستند او را در مقابل نظام یا به طور دقیق‌تر در مقابل شخص حضرت آیت‌الله خامنه‌ای نشان دهند اما موفق نشده‌اند. اینکه روحانی، «بنی‌صدر» نبوده و نیست که روشن است چون نه عدم کفایت سیاسی او با ساز و کارهای موجود در قانون اساسی از سوی مجلس اعلام شده و نه دو سال بعد از ریاست‌جمهوری‌اش از کشور فرار کرده است. او «خاتمی» هم بعید است باشد چون اساسا این دو نفر از دو نظام اخلاقی جداگانه پیروی می‌کنند و به عبارت ساده‌تر، سیستمشان با هم فرق دارد. خاستگاه خاتمی، فرهنگ و ارشاد است و خاستگاه روحانی، دفاع و دیپلماسی. به همین دلیل است که هنوز هم بعد از سال‌ها، می‌بینید خاتمی فقط به مناسبت درگذشت افراد یا وقوع برخی رویدادها، پیام صادر می‌کند. او در این مدت یا تسلیت گفته، یا توصیه کرده. این، روحیه خاتمی است.

اما اگر بخواهیم تعارف را کنار بگذاریم، اصل حرف دیروز رئیس جمهوری این بود که «من احمدی‌نژاد نیستم». همه نشانه‌هایی که او می‌داد، این احتمال را بیشتر تقویت می‌کند که کنایه او به احمدی‌نژاد بود. اینکه «من نیامدم حکومت کنم و بعد بروم»، «آدم اینجوری نیستم که بروم مرتب مصاحبه کنم»، «من از روز اول نهضت بودم و مسئولیت داشتم» و مخصوصا این جمله که «برای من نظام و کشور مطرح است»، به جز احمدی‌نژاد چه مابه‌ازایی در تاریخ سیاسی ایران دارد؟

احمدی‌نژاد هم ۸ سال آمد و بعد با بیشترین زاویه از نظام، از سطوح عالی کنار رفت، هم مرتب مصاحبه می‌کند و توییت‌های باربط و بی‌ربط می‌زند، هم از او نه اثری در مبارزات دوران نهضت انقلاب اسلامی است و نه از روز اول تا تمام دوران پس از پیروزی انقلاب – به جز دوران ریاست جمهوری‌اش – مسئولیتی در سطوح عالی داشته و درباره «نظام و کشور» هم عملکردش نشان داده که در خیلی جاها برایش بقایی و مشایی و جوانفکر و رفقایش بیشتر اهمیت داشته‌اند تا ارکان نظام؛ چنانکه آشکارا در مقابل مقام معظم رهبری که به او توصیه کرده بودند برای انتخابات ریاست جمهوری کاندیدا نشود، ایستاد و داوطلب کاندیداتوری شد، صراحتا نظام قضایی ایران را بخاطر بقایی و مشایی زیر سوال برد، از حاج قاسم سلیمانی برای بقای بقایی‌اش هزینه کرد و با یک جمله کوتاه و نسنجیده به همه شایعات ثابت‌نشده‌ای که امثال روح‌الله زم درباره جاسوس‌بودن دختر آملی لاریجانی رئیس وقت قوه قضاییه مطرح کرده بودند، به عنوان یک رئیس جمهوری پیشین، دامن زد؛ شایعه‌ای که خود زم، بعدها گفت دروغ بوده است.


احمدی‌نژاد در مقابل دادگاه تجدیدنظر استان تهران که بقایی را محاکمه می‌کرد، ۲۵ بهمن ۹۶

روحانی با حرف‌های دیروز به همه گفت که در زاویه‌دارترین حالت با نظام، یک هاشمی رفسنجانی بروزشده خواهد بود که آن پیام مفصل حضرت آیت‌الله خامنه‌ای برای درگذشتش نگاشته شد و تا آخرین روز عمر، با حکم رهبر معظم انقلاب، رئیس عالی‌ترین مجمع مشورتی و تشخیصی نظام بود.

گذشته از همه این توصیفات، آیا روحانی واقعا از روز اول نهضت و در تمام سال‌های بعد از انقلاب، حضور و مسئولیت داشته است؟ اسناد و تاریخ سیاسی معاصر ایران، حرف روحانی را تایید می‌کنند. در ادامه، صرفا حضور روحانی در برخی جایگاه‌ها را مرور می‌کنیم و کاری به عملکردش نداریم.

روحانی پیش از انقلاب

حسن روحانی در آغاز جوانی، فعالیت سیاسی خود را با پیروی از امام راحل آغاز کرد. او از سال ۱۳۴۴، سفرهای تبلیغی و سخنرانی علیه حکومت پهلوی را در شهرهای مختلف ایران آغاز کرد و در همان نخستین سفر، توسط مأموران بازداشت شد و البته این اولین بازداشت، آخرین بازداشت نبود چون در طول سال‌های مبارزه بارها دستگیر و ممنوع‌المنبر شد.

روحانی نخستین کسی بود که به بنیانگذار جمهوری اسلامی لقب «امام» را داد. او این کار را در آبان ۱۳۵۶ و در مراسم بزرگداشت آیت‌الله مصطفی خمینی در مسجد ارک تهران انجام داد؛ درست در اوج دوران خطرناک بگیر و ببند و زمانی که حضرت امام در تبعید بود و چنین اقدامی می‌توانست برای روحانی هزینه‌های زیادی داشته باشد.

با تحت تعقیب قرار گرفتن توسط ساواک، به‌ توصیهٔ آیت‌الله دکتر بهشتی و آیت‌الله مرتضی مطهری از کشور خارج شد و مدتی به سخنرانی و تبلیغ برای دانشجویان خارج از کشور پرداخت. او پس از ورود امام به پاریس، به او پیوست.

روحانی یک بار هم قبل از انقلاب هنگامی که در اسکاتلند زندگی و تحصیل می‌کرد، از سوی پلیس به‌ظن فعالیت‌های سیاسی دستگیر شد. پلیس بریتانیا در سال آخر رژیم پهلوی، روحانی را دستگیر و به بازداشتگاه منتقل کرد.

روحانی پس از انقلاب

اما پس از پیروزی انقلاب، حسن روحانی در نخستین اقدام در سال ۱۳۵۸، به سامان‌دهی ارتش آشفته و پادگان‌های ازهم‌پاشیده پرداخت.

او همچنین در ابتدای انقلاب که بحث مناظره با گروه‌های مارکسیستی داغ بود به نقد افکار آنها می‌پرداخت و در مناظره با رهبر مجاهدین خلق (منافقین) آنها را متهم کرد که می‌خواهند به زور و به تحریف و به تقطیع آیات قرآن، مطالب مارکسیستی را از قرآن دربیاورند و قرآن را بر آنها منطبق کنند.

روحانی در مجلس

حسن روحانی در سال ۱۳۵۹ از حوزهٔ انتخابیهٔ سمنان به نمایندگی اولین دورهٔ مجلس شورای اسلامی انتخاب شد و پنج دوره قانون‌گذاری به‌مدت بیست سال (از سال ۱۳۵۹ تا ۱۳۷۹) در مجلس حضور داشت. او نایب رئیس اول مجلس (در دوره‌های چهارم و پنجم) و رئیس کمیسیون‌های دفاعی (دوره‌های اول و دوم) و سیاست خارجی (دوره‌های چهارم و پنجم) بود.

روحانی در جنگ

در دوران دفاع مقدس، روحانی مسئولیت‌های متعددی، از جمله عضویت در شورای عالی دفاع (از سال ۱۳۶۱ تا ۱۳۶۷)، عضویت در شورای عالی پشتیبانی جنگ و رئیس کمیسیون اجرایی آن (از سال ۱۳۶۵ تا ۱۳۶۷)، معاونت فرماندهی جنگ (از سال ۱۳۶۲ تا ۱۳۶۴)، ریاست ستاد قرارگاه مرکزی خاتم‌الانبیاء (از سال ۱۳۶۴ تا ۱۳۶۶) و فرماندهی پدافند هوایی کل کشور (از سال ۱۳۶۴ تا ۱۳۷۰) را بر عهده داشت.

روحانی بین سال‌های ۱۳۶۷ تا ۱۳۶۸ به معاونت جانشین فرماندهی کل قوا منصوب شد.


روحانی در کنار هاشمی در خرمشهر، سال ۱۳۶۴

بعد از پایان جنگ، حسن روحانی به همراه تعدادی از فرماندهان سپاه و ارتش، نشان درجه دو فتح و در مراسم دیگری در سالروز آزادسازی خرمشهر، به همراه جمعی دیگر از فرماندهان و مسؤولان پشتیبانی جنگ، نشان درجه یک نصر را از حضرت آیت‌الله خامنه‌ای فرمانده معظم کل قوا دریافت کرد.

عضویت و ریاست شورای سرپرستی سازمان صدا و سیما از سال ۱۳۵۹ تا سال ۱۳۶۲ نیز از دیگر مسئولیت‌های وی در دوران پس از انقلاب بوده‌ است.

روحانی در سیاست داخلی

روحانی پس از بازنگری قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران و تشکیل نهاد شورای عالی امنیت ملی، سمت نمایندگی حضرت آیت‌الله خامنه‌ای را در این شورا تا سال ۱۳۹۲ که به عنوان رئیس‌جمهوری انتخاب شد، در اختیار داشت و به مدت ۱۶ سال (از سال ۱۳۶۸ تا ۱۳۸۴) در دوره‌های ریاست جمهوری اکبر هاشمی رفسنجانی و سیدمحمد خاتمی، دبیر شورای عالی امنیت ملی بود.

وی همچنین به مدت ۱۳ سال (از سال ۱۳۶۸ تا ۱۳۷۶ و از ۱۳۷۹ تا ۱۳۸۴) مشاور امنیت ملی روسای جمهوری وقت بود.

روحانی از سال ۱۳۷۰ به عضویت مجمع تشخیص مصلحت نظام منصوب شد و تاکنون در این سمت فعالیت دارد. او ریاست کمیسیون سیاسی، امنیتی، دفاعی این مجمع را نیز بر عهده دارد.


روحانی در دوران دبیری شورای عالی امنیت ملی
 

روحانی در انتخابات میان‌دوره‌ای سومین دوره مجلس خبرگان رهبری در ۲۹ بهمن ۱۳۷۸، از حوزه انتخابیه استان سمنان به نمایندگی مجلس خبرگان رهبری انتخاب شد. در سال ۱۳۸۵ نیز به عنوان نماینده استان تهران به عضویت دورهٔ چهارم این مجلس برگزیده شد. سمت‌های وی در مجلس خبرگان، ریاست کمیسیون سیاسی – اجتماعی این مجلس (از ۱۳۸۰ تا ۱۳۸۵ و از ۱۳۹۲ تاکنون) و عضویت هیئت رئیسه و ریاست دفتر دبیرخانه این مجلس در تهران (از ۱۳۸۵ تا ۱۳۸۷) بوده‌ است.

مهمترین جایگاه او در عرصه سیاست داخلی ایران، جایگاه ریاست جمهوری بوده که از سال ۹۲ تا امروز در این جایگاه قرار دارد.

روحانی در سیاست خارجی

دوران تصدی روحانی در پرونده هسته‌ای ایران ۶۷۸ روز بود. با افزایش تنش‌ها و با توجه به ناسازگاری‌های موجود میان وزارت امور خارجه و سازمان انرژی اتمی، با پیشنهاد کمال خرازی وزیر وقت امور خارجه و موافقت رئیس‌جمهوری وقت و همچنین سایر اعضای جلسه سران نظام، تصمیم گرفته شد تا با تشکیل یک هسته قوی کارآمد سیاسی – فنی – حقوقی، مسئولیت مذاکرات بر عهده حسن روحانی گذاشته شود تا با اختیارات ویژه، برنامه جامعی برای ادامه کار تهیه کند و هماهنگی لازم بین ارگان‌های ذی‌ربط را برقرار کند. به این ترتیب با حکم سیدمحمد خاتمی و تأیید حضرت آیت‌الله خامنه‌ای، حسن روحانی در ۱۴ مهر ۸۲ مسئول پرونده هسته‌ای ایران شد.


 
روحانی در مذاکرات سعدآباد


بعد از روی کار آمدن دولت احمدی‌نژاد، حسن روحانی در ۲۴ مرداد سال ۸۴ از سمت دبیری شورای عالی امنیت ملی، بعد از ۱۶ سال کناره‌گیری کرد و علی لاریجانی به عنوان دبیر جدید منصوب شد. البته لاریجانی هم با سیاست‌های دولت جدید کنار نیامد و ۲۸ مهر سال ۸۶ استعفا کرد و جای خود را به سعید جلیلی داد.

روحانی پس از ریاست جمهوری

واقعیتش این است که هنوز کسی نمی‌داند برنامه روحانی برای دوران پس از ریاست جمهوری‌اش چیست اما خودش که گفته «من آدمی نیستم که آمدم و می‌خواهم حکومت کنم و بعد هم بروم، جایی بروم و مرتب مصاحبه کنم» …

ثبت دیدگاه

  • دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط تیم مدیریت در وب منتشر خواهد شد.
  • پیام هایی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
  • پیام هایی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط باشد منتشر نخواهد شد.