کسی هم نیست به آنها بگوید چرا؟ بگوید با چه استدلالی آینده این تیمها را به دست یک آدم شکست خورده دادهاید؟
عصرایران؛ مصطفی داننده – حاجی دلیگانی عضو کمیسیون تلفیق مجلس:« اعضای کمیسیون تلفیق در مصوبه خود مدیریت و نظارت بر محتوای فضای مجازی را به سازمان صدا و سیمای جمهوری اسلامی ایران سپردند و طی مصوبهای ۲ هزار میلیارد تومان اعتبار برای تولید محتوا در فضای مجازی تخصیص دادند که بر اساس جدول تعیین شده در اختیار سازمان صدا و سیما، سازمان فرهنگ و ارتباطات سازمان تبلیغات اسلامی و… قرار گیرد.»
اجازه بدهید برای درک بهتر این تصمیم که البته از این مجلس بعید نبود، برایتان مثالی خارج از دنیای صداوسیما و محتوای فضای مجازی بزنم.
سرمربی همه جامها را گرفته بود. تجربهاش و بیتجربگی رقبا، باعث شده بود هرچه جام بود، به نام او نوشته شود. مردم او را بهترین مربی ایران میدانستند.
این مربی دستیاران خوبی هم داشت که به او کمک میکردند و برنامههای تمرینیاش را مینوشتند و مدیریت بدنسازی تیم را به عهده داشتند.
زندگی آقای مربی کم کم دچار تحول شد. رقبایش با تجربه شدند. بقیه تیمها تصمیم گرفتند از مربیهای خارجی استفاده کنند و این تصمیمات کم کم، آینده مربی را به خطر انداخت. او دیگر قهرمان نمیشد. دستش از جامها کوتاه مانده بود.
تیمی با استفاده از کادری قوی، تمام افتخارات را به نام خود زد. تیم تازه وارد لیگ شده بود اما هواداران زیاد به دست آورده بود. هوادارانی که حتی وقتی از حضور در استادیوم محروم شدند، بیرون ایستادند و تیم خود را تشویق کردند.
هواداران تیم مربی هم کم کم دیگر به ورزشگاه نمی رفتند و بسیاری از آنها طرفدار تیمهای دیگر شدند و یا اصلا دیدن فوتبال را کنار گذاشتند.
تیم مربی، سالها میانهی جدول بود. او دستیارانش را هم اخراج کرده بود. نه دیگر تیمش خوب تمرین میکرد و نه بدنساز خوبی داشت. آنها میرفتند تا دری به تخته بخورد تا شاید برنده از بازی بیرون بیایند.
فدراسیون فوتبال به دست دوستان مربی افتاد. آنها نگران وضعیت او بودند و دوست نداشتند او را در این وضعیت ببیند. این دوستان، به مربی توصیه نکردند که خودش را تقویت کند و یا دستیارانش را برگرداند. بلکه با تصویب قوانینی رقبا را به سمت سقوط هُل دادند.
مربی شکست خورده، شد سرمربی تیم موفق. با او قرارداد ۲ هزار میلیاردی هم بستند. راه ورود مربی خارجی را هم تاجایی که امکان داشت ناممکن کردند.
به همین سادگی، هم مربی ناموفق داستان ما دوباره جان گرفت و هم تیمها و مربیهای موفق به سراشیبی سقوط میافتند. به یک تیر، دو نشان زده میشود.
کسی هم نیست به آنها بگوید چرا؟ بگوید با چه استدلالی آینده این تیمها را به دست یک آدم شکست خورده دادهاید؟ کسی که حاضر نیست به روز شود و از دستیاران قوی استفاده کند.
بله، داستان صداوسیما و فضای مجازی درست مثل قصه این مربی است.
بیشتر بخوانید:
کلاه گیس ؛ راه حل تلویزیون برای زنان بدون حجاب و دلیل توقیف در سینما !داستان تلویزیون و سلبریتی ها ، سانسور ، فالور ، لایک و …اختصاص بودجه برای صداوسیما در زمینه فضای مجازی
ثبت دیدگاه