گفتمان: دهه پیش معلمی داشتیم که درسی تخصصی تدریس میکرد و متاسفانه به دلیل ضعف فنی و آموزشی همچنان ما دانش آموزان سابق او از این درس مهم و بینالمللی دچار چالش هستیم.
این معلم گرانقدر در کنار تدریس به شغل دوم و سوم هم مشغول بود تا دست بر قضا انتخابات ریاست جمهوری، حمایت او و دوستانش از یک کاندیدای شناخته نشده، تاسیس ستاد و پیروزی فرد مذکور باعث شد تا سمت بخشدار مرکزی فلان شهرستان بعلاوه مزایا و امکانات مکفی به معلم عزیزمان تعلق بگیرد.
در دو هفتهی اخیر در جریان دو برخورد با دو هم صنف و همکارم در دو گوشهی ایران قرار گرفتم، ویدئوی برخورد هتاکانه سرپرست فرمانداری رفسنجان با خبرنگاری محلی با جمله معروف: اگر تکرار کنی توی دهنت میزنم. دومین مورد هم مربوط میشود به طرح شکایت نماینده حوزه جنوبی استان ایلام از دوست خبرنگارم مجتبی کاور با طرح اتهامات سست، واهی، کلیشهای و … که همکاران روزنامهنگارم در همهی این سالها با آن مواجه بودهاند.
فرماندار گستاخ رفسنجان از سوی وزیر کشور برکنار شد و مشغولیات معمول رسانهای مانع شد تا پیگیر پرونده شکایت نماینده مجلس از دوست رسانهایمان شوم، با این وجود ذکر چند نکته و تذکر به بهزاد علیزاده نماینده حوزه دهلران، آبدانان، درهشهر و بدره خالی از لطف نیست به خصوص که در حد یک ثانیه هم ایشان را ندیده و به تبع دوستی و دشمنیای هم وجود ندارد.
روزنامه نگاران و خبرنگاران در ایران از محرومترین و مظلوم ترین اقشار هستند که همواره از دو سوی صاحبان قدرت و مناصب سیاسی و همچنین مخاطبان تحت فشار هستند. از یک سو برای نگفتن آنچه در لایههای مختلف کشاکش قدرت میگذرد و از یک سو برای گفتن تمام واقعیتها. به همین خاطر از سوی دسته اول به عنوان افرادی سمج، کنجکاو و مزاحم تلقی میشوند و از سوی افکار عمومی به عنوان کتمان کننده حقایقی که در پشت پرده اتفاق میافتد.
در چنین برزخی کار کردن بسیار دشوار و طاقتفرساست، شاید به همین خاطر بوده که جامعهشناسی چون “اریک نووو” روزنامهنگاری را در دسته مشاغل گذار تقسیم کرده و بسیاری از همکاران سابق ما به امید برقراری آب باریکهی دولتی و غیر دولتی جذب دستگاه های مختلف به عنوان مدیر روابط عمومی و مشاور رسانهای و … شدهاند.
اما باقی مانده افراد همچنان با عشق، باور و جدیت در سنگر رکن چهارم دموکراسی باقی ماندهاند و اگر نبودند همکار پارلمانی شما جناب عنابستانی منکر سیلی زدن به گوش سرباز راهور میشد و فرماندار ذکر شده در این مطلب وعده تو دهنی زدن به خبرنگار رفسنجانی را عملی میکرد. بله دوست عزیز در حضور رسانه و اهالی رسانه دوران قلدری صاحب منصبان به پایان خود نزدیک میشود و یادمان نرفته چطور پدربزرگهایمان داستانهایی از قلدری امنیهای با درجه سرجوخگی در همین ولایات پشتکوه در کمتر از صد سال پیش تعریف میکردند.
اصل قصه مربوط به نوشتاری میشود که مستمسک شما برای طرح شکایت از یکی از خبرنگاران باسابقه شهرستان دهلران شد. مطلب را چندبار با نگاه تحلیل محتوا بدون توجه به سابقه خبر خواندم، معیار کامل یک مطلب نوشته شده بر اساس تکنیک “نشت هدایت شونده” است. کلیدواژههایی مانند: آزادراه، داماد، پروژه، معاونت عمرانی و … رمزگذاری نویسنده هستند که در مجاورت جغرافیایی و سابقه خبر براحتی توسط بخش زیادی از افراد قابل رمزگشایی هستند. به لطف امثال، حکم و پندهای آموزنده زبان فارسی؛ مصداق بارز از تمثیل عامیانه بود که: فحش را زمین بنداز، صاحبش اون رو بر میداره.
جناب نماینده، موضوعی که رهبری در دیدار مجازی ششم خرداد ۱۴۰۰ با نمایندگان به مناسبت اولین سال تاسیس مجلس یازدهم به عنوان یکی از آسیبهای مجلس مطرح کرد درد دل مردم، اهالی رسانه و موضوع چالشساز بزرگی در ۱۰ دوره گذشته مجلس است. عین جمله را مجددا برای تذکر به شما و ۲۸۹ نماینده دیگر مجلس تکرار میکنم:
یکی از آسیبها ورود نمایندگان در مسائل اجرائی است؛ فرض بفرمایید وارد شدن در اینکه مدیرکلّ فلان تشکیلات در شهر ما یا در استان ما مثلاً فرض کنید که چه کسی باشد، چه کسی نباشد؛ استاندار، فرماندار و از این قبیل. حالا یک وقت در مواردی یک حالت اضطراری ممکن است رخ بدهد که آن موارد استثنائی را من کاری ندارم امّا به طور معمول نمایندگان محترم از این مسائل اجرائی باید کناره بگیرند، وارد شدن در این مسائل و با مسئول اجرائی در این زمینه گفتگو کردن و توافق کردن و امثال اینها خطراتی دارد؛ از این بایستی اجتناب بشود.
قطعا در دوران ۱۶۱ ماه حضورتان در مناصب شهردار و فرماندار با دخالتهای نابجای نمایندگان اسبق مجلس در جابجایی از دهدار فلان روستا تا بخشدار و فرماندار بهمان شهر مواجه شدهاید، موضوعی که اظهر من الشمس است و متاسفانه باید بگویم که در همچنان بر همان پاشنه میچرخد و با وجود تاکید آشکار عالیترین مقام حکومتی؛ اما همچنان نمایندگان قوه مقننه در شمال و جنوب و در شرق و غرب کشور حتی در امور و عزل و انتصاب از شورای آرد و نان تا مدیرکل و رئیس و غیره هم دخیل و هم خود را محق میدانند. سفرهای هر چند ماه به مناطق مختلف کشور از جمله استان ایلام و روایتهای دوستان در دستگاههای اجرایی و اداری موید این نکته است جنابِ دوست عزیز.
ساز و کار انتخابات به خصوص در مناطقی با بافت قومی و قبیله ای متاسفانه سازو کاری غلط و مشابه دیواری است که خشت اولش را کج نهادهاند، بالاخره شما حامیان و لیدرهایی دارید که بخشی از آنها به دلیل قوم و خویشاوندی در هر دو دور انتخابات به یاری شما آمدند، بخشی به دلیل علاقه و باور به توانمندی شما و بخشی هم قطعا به دنبال خواستههایی، خودتان را آلوده روند ناصواب و اشتباهی نکنید که باعث شود بعد از یک دوره ملقب به نماینده ادوار شوید.
دوست و همشهری گرامی که قرار است چهار سال مستاجر بهارستان شوید، در همان سخنرانی خرداد رهبری آسیبهای دیگری هم مطرح شده که بهتر است شما که نماینده مجلس هستید بارها و بارها مرور کنید به خصوص آنجا که به سودای نمایندگان مجلس برای آینده کاریشان اشاره میکند.
خودم و همکارانم در رسانه را توصیه میکنم به در پیش گرفتن مرام و منش روزنامه نگاران شجاع و شهیدی چون صوراسرافیل و شما را به رویه نمایندگان شهید، شجاع و صادقی چون مدرس.
مناسبات قدرت به همان اندازه پوچ، ساده و ده پله یکیست که معلم انگلیسی راهنمایی ما را در یک ستاد انتخاباتی زدن به بخشداری مرکزی یک شهرستان رساند دوست گرامی.
بیشتر بخوانید: |
آقای علیزاده ! قسم حضرت عباس را باورکنیم یا دم خروس ؟ |
بهزاد علیزاده و چالش های پیش رو ! |
ثبت دیدگاه