از” نبود بستر برای ابراز احساسات جوانان “تا “واقعیتی به نام افول اعتقادات ومعنویت درجامعه!”
06 شهریور 1399 - 11:16
بازدید 339
8

شب گذشته وبدنبال پیروزی تیم فوتبال استقلال تهران در دربی پایتخت ،اگرچه از دیگر شهرهای کشور خبری در دست نیست ،اما در استان ایلام شاهد حضور هواداران این تیم در خیابانها و راه انداختن کارناوال های خودرویی در سطح خیابان های شهر ایلام بودیم . از آنجایی که این رویداد با هفتم ماه محرم و […]

پ
پ

شب گذشته وبدنبال پیروزی تیم فوتبال استقلال تهران در دربی پایتخت ،اگرچه از دیگر شهرهای کشور خبری در دست نیست ،اما در استان ایلام شاهد حضور هواداران این تیم در خیابانها و راه انداختن کارناوال های خودرویی در سطح خیابان های شهر ایلام بودیم .

از آنجایی که این رویداد با هفتم ماه محرم و ایام حزن انگیز شهادت حضرت ابا عبدالله الحسین ویاران باوفایشان همراه بود ،شاهد واکنش هایی از سوی جمعی از عزاداران وهمچنین برخورد دادستانی ایلام با حرمت شکنی های صورت گرفته در سطح خیابان های شهر ایلام بودیم .

برهمین اساس به دستور دادستان مرکز استان تعداد ۱۵نفر از لیدرهای هوادار فوتبال دستگیر و تعداد ۲۰دستگاه خودرو نیز روانه پارکینگ شدند .

ابتدا باید بگویم در چنین شرایطی ما گرفتار یک دوگانه شده ایم ،اول اینکه شادی کردن حق جوانان است ،دوم اینکه حفظ حرمت مقدسات وهنجارهای جامعه امری بدیهی وضروری  است . از یک طرف باید بپذیریم که در طول سال بستر لازم برای تخلیه انرژی درونی جوانان فراهم شود  بگونه ایکه در چنین ایامی ولو اینکه بهانه ای هم به آنها دست داد به هنجارها وساختارها تعدی نکنند.

از طرفی نیز معتقدیم شادی و پایکوبی در ایام جانسوز شهادت حضرت امام حسین (ع) آن هم در کشوری که مرکز ثقل جهان تشیع خوانده می شود امری مذموم و ناپسند است و از سویی در استان صد درصد شیعه ایلام و پایتخت خادمین اربعین حسینی که دلدادگی مردمانش به اهل بیت عصمت وطهارت پیشینه ای به درازی عمر مذهب مترقی شیعه دارد  با اعتقادات مردم  ما منافات دارد  .اما با این حال باید به جای برخوردهای مقطعی به دنبال ریشه یابی بروز چنین رفتارهایی باشیم.

ولی باید اذعان کرد وقتی در جامعه ای که تمامی ساختارهای فرهنگی واجتماعی آن به گونه ای شکل گرفته باشد که در طول سال بستری فراهم نشود تا قشر جوان ونوجوان آن در مقاطعی احساسات درونی خود را تحلیه نمایند ،هواداری یک تیم به بهانه ای برای تخلیه انرژی انباشت شده آنها تبدیل می شود ،تا حتی برخلاف اعتقادات بخشی از جامعه و بی توجه به هنجارها و ارزشهای آن  ،بی پروا کف خیابان را برای ابراز احساسات درونی خود برگزینند ،ولو اینکه آن شب ،شب هفتم محرم باشد !!

با این وجود معتقدیم هرچند دادستان ودستگاه انتظامی می توانند مُر قانون را در خصوص اتفاق  شب گذشته  را اجرا نماید ،اما به هرحال  هرگز نمی توان براین دو حقیقت تلخ؛  رواج بی تفاوتی ،افول معنویت و  اعتقادات مردم و تغییر نگاه بخشی از جامعه نسبت به مقدسات دینی و مذهبی و دوم  نبود ابزار وبستر لازم برای تخلیه احساسات قشر جوان ونوجوان در ماههای دیگر سال  سرپوش گذاشت.

از اینرو برای بررسی وریشه یابی این حقیق تلخ باید رسانه ها ،کارشناسان ودستگاههای متولی ماهها وسالها میزگرد های تخصصی تشکیل داده ،کار تحقیقی وپژوهشی انجام دهند که واقعا چرا مردم ما به اینجا رسیده اند ؟

پس باید مسئولین قبل از هر چیزی باواقعیت ضرورت بستر سازی برای شادی و ابراز احساسات جوانان ونوجوانان در طول ماههای دیگر سال به هر طریقی اعم از برگزاری کنسرت ها ونمایش های خیابانی و برگزاری دیگر برنامه های مفرح در سطح شهرها کنار آیند . اما بخش دوم ماجرا یعنی چرایی افول معنویت در جامعه به بررسی موشکافانه ای نیاز دارد که در ادامه به بخش هایی از آن خواهم پرداخت .

افول اعتقادات ومعنویت در جامعه ،چرا ؟!

نمی گویم در اعتقادات همه مردم خللی ایجاد شده است ،اما واقعیت امر این است برای کشوری که داعیه دار پرچمداری جهان تشیع است پذیرفتنی نیست که مردم آن پس از گذشت چهل سال از قیامی که به نام اسلام وبا پرچم داری روحانیت تشیع شکل گرفت ،به رغم تلاش و برنامه ریزی های گسترده دینی ومذهبی، به جای تقویت بنیان های مذهبی واعتقادی مردم ،تضعیف پایه های اعتقادی ومذهبی آنان را شاهد باشیم به گونه ای که به حساس ترین رکن مذهب مترقی شیعه ،یعنی عزاداری شهادت امام سوم شیعیان مرتکب بی حرمتی شوند!

باید مسئولین ما در خلوت خود بنشییند و فکر کنند که واقعا کجای کردار ورفتار آنها دارای اشکال است که با وجود هزینه های سرسام آوری که توسط دستگاههای مختلف تبلیغی از تلویزیون گرفته تا مساجد ،از بنیادهای متعدد گرفته تا سازمانهای تبلیغی در طول چهل سال گذشته صورت گرفته است ،اما کار به جایی کشیده شده است که اعتقادات مردم ما سال به سال ضعیف تر می شود ؟!

تصمیم سازان کشور ما باید به جای شعارپردازی وفرضیه سازی در خصوص وضعیت اعتقادات مردم بر این نکته مهم زوم کنند که چرا به وصف تمام تلاش ها برای دیندار کردن و تقویت بنیه های اعتقادی مردم که از مهد کودک آغاز و تا مدرسه ودانشگاه وحتی درون خانه ها مردم استمرار دارد ،اما نتیجه این می شود که در شب هفتم محرم به جای حضور در هیات مذهبی باید شاهد رقص وپایکوبی جوانان در خیابانها باشیم !؟مردم ما را چه شده است که در روز تاسوعا وعاشورا ،باید شاهد یکطرفه شدن جاده چالوس باشیم ؟!

مگر غیر از این است که خروجی همه این رفتار ها بطور مستقیم به کردار ورفتار مسئولین ،مدیران ،نمایندگان ،اعضای قوه های سه گانه وروحانیون وتریبون داران بستگی دارد ؟!وقتی مردم می بینند کسانی که می خواهند مردم رابه زور دیندار کنند خود بر خلاف آن عمل می کنند !وقتی می بییند داعیه داران عدالت ،پیشانی پینه بسته ها و جانماز آب کش ها در آنی با کیف های پرشده از سرمایه بیت المال از کاباره ها و قمارخانه های کانادا سر در می آورند ،نیتجه این می شود که مردم دینداری را در  همان سطح شعار معنا کنند !

وقتی مردم می بییند که مداحی ها رنگ وبوی انتقام جویی سیاسی به خود گرفته است ،دیگر از حنجره مبلغین ،روضه خوانان و مداحان این شب ها صدایی برای حسین(ع) ومظلومیت زینب و…به گوش نمی رسد و از همه حلقوم ها یک صدا بیرون می آید و آن زدن این سیاست مدار وآن سیاستمدار است !می بییند که منبرهای عزای حسین به دستگاهی برای تبلیغ سیاست وبه نفع این وآن تبدیل شده است ،حرمت این روزها را در سطح همان بازی ها وجنگ وعواهای سیاسی نگه می دارند ! 

وقتی مردم می بییند که شعارها و عمل ها با هم نمی خواند ،وقتی می بییند که واعظ بر خلاف وعظش در خلوت جور دیگری رفتار می کند ،وقتی می بینند مبلغ دینی ،سیاست را به دین گره زده است ،طبیعتا رفتار و سکنات آنان را به نام دین ومذهب می نویسند ،نتیجه این می شود که دین وسیاستمدار را با یک چوب می رانند! خروجی اش می شود همین که سیاستگذار در روز تاسوعا وعاشورا بخاطر سهولت ترددمردم شیعه ! مسیر شهرهای تفریحی را یکطرفه کند !کسانی را در شب هفتم محرم بازداشت کنند که نام حسین ،علی و فاطمه و … را در شناسنامه یدک می کشنداما در عمل مصداق این لعن از زیارت عاشورا می شوند ” فلعن الله ….و هذا یوم فرحت …..”

مسئولین سیاسی ومتولیان امور دینی کشور باید به این واقعیت تلخ تمکین کنند که وضعیت اعتقادی مردم به مراتب بدتر از دهه چهل وپنجاه شمسی است !چند روز پیش کلیپی در خصوص آمارگیری دوران طاغوت مشاهد کردم !نکته جالبی در آن نهفته بود که بی ارتباط با وضعیت کنونی مردم مانیست .

جایی که یک خانم گفت ” دخترم در شناسنامه مثلا “شکیلا” نام دارد اما در خانه به او  می گوییم “فاطمه”اما پس از پنجاه سال وضعیت دگرگون شده است ، کسانی که نام فرزندانشان در شناسنامه فاطمه است اما در خانه به می گویند ،”نازی “غزل ” شیدا ” یا هر نام دیگری که کلاس آنها را نشان بدهد ! چرا ؟! چون کلاس را در بی دینی می بییند ! چرا ؟! چون دستگاههای امور دینی ومذهبی  درست عمل نکرده اند !

بنابراین مسئولین ما به جای مدینه فاضله نشان دادن وضعیت اعتقادی ودینی مردم ،بپذیرند که رفتار و کردارشان چه بلایی بر سر دین واعتقادات مردم آورده است !بیایند راست حسینی واقعیات را بپذیرند ،آسیبب شناسی کنند ،منطقی واصولی علت را بررسی کنند ،در رفتار وبرنامه هایشان تجدید نظر کنند ،چرا که این آتش زیر خاکستر برای دین ومذهب جندین هزار ساله ما یک بلای خانمانسوز است !

برای ما قابل هضم نیست که در دهه چهارم انقلاب اسلامی ،شاهد دستگیری جوانانی باشیم که به ساحت مدهب وحسین (ع) بی احترامی کرده اند !درست نقطه مقابل چهل سال پیش ،جوانانی که بخاطر حضور در هیات های مذهبی وترویج دین وتلاش برای اقامه دین اسلام و ترویج شهادت طلبی وایثار دستگیر می شدند !

باور کنید سیستم سیاستگذاری ، آموزشی و تربیتی ما از اساس درست عمل نکرده است ! از سیستم آموزشی  بی هویت شاهنشاهی،فرزندانی متولد شد که بعدها فرمانده لشکر وتیپ وگردان شدند ! اما از سیستم آموزشی با هویت !و یکپارچه دینی ومذهبی کنونی چه کسانی خارح شده اند ! عده ای که شب هفتم محرم رقص وپایکوبی می کنند !یا تاسوعا وعاشورا را در باغ های فشم ،لواسانات خوش می گذرانند و در ساحل خزر کشف حجاب می کنند! خوب بیانیشید وخود پیدا کنید که کجای کار ما می لنگد؟!

ثبت دیدگاه

  • دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط تیم مدیریت در وب منتشر خواهد شد.
  • پیام هایی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
  • پیام هایی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط باشد منتشر نخواهد شد.