نقطه داغ یا ابهام برجامی؟!
18 شهریور 1401 - 20:15
بازدید 293
16
به تازگی حسین امیرعبداللهیان وزیر امورخارجه در گفت و گوی با همتای چینی خود از سیاست ابهام زایی آمریکایی ها در احیای برجام انتقاد کرده است و گفته است برای رسیدن به یک توافق پایدار، خوب و قوی آمریکایی ها باید از سیاست ابهام پرهیز کرده و دست بردارند.
نویسنده : امین جمشیدزاده
پ
پ

گفتمان، امین جمشیدزاده: به تازگی حسین امیرعبداللهیان وزیر امورخارجه در گفت و گوی با همتای چینی خود از سیاست ابهام زایی آمریکایی ها در احیای برجام انتقاد کرده است و گفته است برای رسیدن به یک توافق پایدار، خوب و قوی آمریکایی ها باید از سیاست ابهام پرهیز کرده و دست بردارند.

در سپهر سیاست، سیاست ابهام آفرینی تعمدی اصطلاحی است که تأکید و به اتخاذ آگاهانه مواضع مبهم و دوپهلو در مورد مسأله ای خاص«شبیه احیای برجام» از طرف ایالات متحده که به صورت یکجانبه در۱۸اردیبهست۱۳۹۷ هجری شمسی ناآگاهانه و افراط گرایانه با تحمیل تروریسم تمام عیار اقتصادی بر ملت آزاده ایران از آن خارج شد اشاره دارد. برخی کشورها در سیاست خارجی خود برای ایجاد بازدارندگی توأم با ممانعت و جلوگیری از تحریک کشورهایی که متحد استراتژیک آنها نیستند از این روش و استراتژی بهره می گیرند.

در تنظیم قراردادهای بین المللی نظیر برجام نیز گاهی از این شیوه برای منافع و سود بردن بیشتر از قرارداد استفاده می شود؛ این سیاست ذاتا خطرناک و پرریسک است و بعضاً می تواند برای منافع ملی مخرب باشد. موضع رژیم صهیونیستی در مورد داشتن یا نداشتن سلاح هسته ای، از مثال های دم دستی و مشهور استفاده از این سیاست در صحنه نظام بین الملل است.

پس از دریافت پاسخ های ایران و طرف آمریکایی بوسیله هماهنگ و‌ پدرخوانده احیای برجام« جوزپ بورل» حالا رئیس سیاست خارجی اتحادیه اروپا بیش از هر زمان دیگری احساس واگرایی به جای تفاهم و همگرایی می کند و در واقع نقطه داغ برجام در همین مسأله مستور و مستتر است؛ در دانش پویای زمین شناسی نقطه داغ مثل «احیای برجام» به نقاطی در کره زمین اطلاق می شود که نسبت به نقاط دیگر به طور غیرعادی گرم هستند و باور دانشمندان بر این است که علت آن فعالیت های آتشفشانی در گوشته زمین در لایه های زیرین این نقاط است، نقاط داغ ممکن است در نزدیکی صفحات زمین ساختی قرار داشته باشند یا از آن دور باشند.

زمین شناسان بر این باور هستند که نوعی مخزن در حال بالا آمدن از مواد گوشته، در زیر آتشفشان های داخل صفحات اقیانوسی قرار دارد؛ گداختن این مواد در هنگام رسیدن به ژرفاهای کم و کاسته شدن از مقدار فشار، باعث پدید آوردن نوعی نقطه داغ می شود؛ درست مانند ابهامات آژانس بین المللی انرژی اتمی در سه نقطه پادمانی است که از سال۲۰۰۳ میلادی اعلام شده در ایران در این سه مکان محل اختلاف و سه نقطه داغ واهی مورد نظر نشت گاز اورانیوم مشاهده است؛ در حالی گسل وین به شروع انتخابات میان دوره ای کنگره ایالات متحده که از۱۷ شهریور چفت و بست شده که سرنوشتی مبهم را برای احیای توافق هسته ای۲۰۱۵ و دیپلماسی مکاتبه ای برجامی رقم زده است که دولت رئیسی را در آستانه اربعین و پس از آن سفر رئیس جمهوری به نیویورک در نخستین هفته پاییز در مهرماه حکایت از دوبخشی شدن سیاست خارجی ایران دارد.

با توجه به مسائل رخ داده پس از کودتای شبانه شاخه صدر و خوابیدن غائله در یکی دو هفته گذشته و آرام شدن اتمسفر سیاسی بغداد و اقتضائات جاری پس از پاسخ ایران به هماهنگ کننده اروپایی، که طرف آمریکایی آن را« غیرسازنده» توصیف کرده است و مذاکرات وارد فضای تاریک و محاقی شدن گشته است، چنین به نظر می رسد که عملا دیپلماسی مکاتبه ای برجامی کم کم با فرارسیدن پاییز به دیپلماسی سفر خواهد داد و‌ دولت سیزدهم با فراهم کردن فهرست شینداری از خواسته های به حق ملت قهرمان ایران در حال بستن چمدان خویش برای سفر مهرماه رئیس جمهور به نیویورک جهت شرکت در اجلاس سالیانه سازمان ملل متحد و سخنرانی رئیس جمهوری در مقر سازمان ملل متحد است و این در حالی است که سید ابراهیم رئیسی و حسین امیرعبداللهیان عملا دیپلماسی متوازن منطقه ای را در سایه شعار ارتقای مناسبات با همسایگان در دولت سیزدهم کماکان پیش می برند، حال نکته ظریف و کلیدی اینجاست که این دو وجه و دو شاخه شدن دیپلماسی در دولت سیزدهم تا به حالا نتوانسته است به یک عقد تفاهم و دیالتیک معنایی در قبال یکدیگر که برجام نیز مثل ققنوس از زیر خاکستر باز ازآن احیا و متولد شود دست پیدا کنند.

غافل از اینکه هر دوبخش مکمل همدیگر بوده و ساختار و بافداری در هم تنیده دارند تا جایی که هیچکدام بدون دیگری عملا مجال بروز و ظهور پیدا نخواهند کرد. به معنای خاص نوشتار دیپلماسی متوازن منطقه ای دولت که دکترین فعلی و غالب دستگاه دیپلماسی کشور شده است و در واقع هر گونه تلاشی برای پیشبرد و ارتقای روابط و مناسبات فی مابین با همسایگان و دیگر کشورهای فرامنطقه ای بدون احیای برجام و لغو تحریم ها که آلترناتیو دیگری نمی توان برای آن متصور شد نمی تواند شکل حقیقی به خود بگیرد و در کنارش به قول مجتهدزاده نمی توان همه تخم مرغ های سیاست خارجی را هم در سبد برجام گذاشت تا نوستالژی تجربیات تلخ دولت تکنوکرات روحانی تکرار نشود.

در چنین جاذبه و وضعیتی در منظومه سیاست که هر کدام از دو وجه دیپلماسی متوازن منطقه ای و دیپلماسی مکاتبه ای برجامی به همدیگر وابسته هستند باید نوعی کیاست شبه مصدقی، خلاقیت، هوشمندی، ظرافت و دقت عمل را برای بالا بردن تراز دیپلماسی و قدرت و توان بخشی این دو حوزه سیاست خارجی توأمان به کار بست تا بشود به صورت توأمان و همزمان این دو وجه دیپلماسی را پویا پی گرفت. از این دیدگاه گرا دهی و وزن دهی بیش از حد به هر کدام فشل شدن دیگری را در پی و به همراه خواهد داشت و مصالح و‌ منافع ملی بر زمین خواهد ماند.

با توجه به این پتانسیل و ظرفیت مهم متأسفانه دولت سیزدهم پیش بردن دیپلماسی متوازن منطقه ای منهای احیای برجام را با اغوای رسانه ای حامیان خویش نظیر کیهان نشینان و محمد مهاجری و امثالهم در سر دارد؛ بنابراین این پیش درآمد و تصور غلط که در سایه رفت و آمدهای سران کشورهای همسایه یا برعکس، سفر مقامات و وزرای ایرانی می توان دیپلماسی متوازن منطقه ای را به نقطه اوج خود رساند که بدون احیای برجام و لغو تحریم ها مصالح و منافع کشور فراهم و تأمین می شود اشتباهی جبران ناپذیر و خطای شناختی دیپلماسی است چرا که اخیرا محمد مهاجری فعال رسانه ای اصولگرا گفته بود که بی جهت مذاکرات را معطل آمریکا نکنید و برجام را با چین ببندید و تمام؛ تحرکات و تکاپوی سیاست خارجی دولت سیزدهم اخیرا پرجلا و پررنگ تر از گذشته شده است؛ در صورتی که تداوم گسل و بن بست خارجی در وین اتریش، یا هرجای دیگری درباره برجام و مذاکرات هسته ای سناریوی مدنظر دولت رئیسی را برهم خواهد زد؛ چرا که ادامه این شرایط وضعیتی را به دنبال خواهد داشت که در سایه تداوم آن، مدیریت آن نه در ظرفیت و توان تهران است و نه در توان کشورهای همسایه.

با شروع فعالیت های درون حزبی انتخابات میان دوره ای کنگره آمریکا که از۱۷ شهریور رسماً کلید خورده و ادامه جنگ فرسایشی روسیه و اوکراین و بحران انرژی در قاره سبز مصائب و چالش ها برای به نتیجه رسیدن احیای برجام پس از تعیین تکلیف انتخابات کنگره ایالات متحده در۱۷ آبان۱۴۰۱ را صعب و سخت تر از حالا خواهد کرد و اگر ورق به نفع رقیب سنتی و  همتای دموکرات ها برگردد دیگر نمی توان امید زیادی برای احیای توافق هسته ای متصور شد و آن گاه با دست بالاتر جمهوری خواهان ارجاع پرونده ایران به شورای امنیت، بازگشت قطعنامه های سازمان ملل و … ایران را در منتهی الیه کشورهای پرریسکی قرار خواهد داد که هرگونه روابط و مناسبات به خصوص در حوزه تجاری و اقتصادی را به تاریکی و محاق فرو خواهد برد.

پس فرصت سوزی های مکرر تهران و دولت سیزدهم هم در دوحه و اکنون در وین اتریش و تأخیر در احیای برجام به امید امتیاز بیشتر و جایگزینی گاز ایران از طرف تروئیکای اروپایی و خروجی مدنظر دولت در حوزه دیپلماسی متوازن منطقه ای و فرصت استفاده ازسرمای صعب اروپا برای جایگزینی گاز ایران که که امکانات و زیرساخت های صدور گاز مایع در ایران عملا فراهم نیست صرفا کشور را به نقطه داغ و نقطه بدون بازگشت خواهد رساند.

بیشتر بخوانید:
دوزیستان سیاسی برجامی ایران و آمریکا
احیای برجام در پیچ آخر

ثبت دیدگاه

  • دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط تیم مدیریت در وب منتشر خواهد شد.
  • پیام هایی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
  • پیام هایی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط باشد منتشر نخواهد شد.