پرخاشگری دربی۱۰۱ و رفتار نابخردانه
16 خرداد 1402 - 11:08
بازدید 194
8
تیم فوتبال پرسپولیس پس از قهرمانی در بیست و دومین دوره رقابت های لیگ برتر موفق به شکست استقلال برای بار دوم پس از لیگ برتر در فینال جام حذفی در۱۰ خرداد۱۴۰۲ خورشیدی شد تا بار دیگر جشن قهرمانی بگیرد و طبق قوانین سازمان لیگ هت تریک کرده و به طور خودکار قهرمان سوپرجام لقب بگیرد.
نویسنده : طاهر جمشیدزاده
پ
پ

تیم فوتبال پرسپولیس پس از قهرمانی در بیست و دومین دوره رقابت های لیگ برتر موفق به شکست استقلال برای بار دوم پس از لیگ برتر در فینال جام حذفی در۱۰ خرداد۱۴۰۲ خورشیدی شد تا بار دیگر جشن قهرمانی بگیرد و طبق قوانین سازمان لیگ هت تریک کرده و به طور خودکار قهرمان سوپرجام لقب بگیرد؛ هت تریک و در واقع سه گانه قهرمانی پرسپولیس در فصل گذشته با حضور پررنگ بازیکنان اصلی این تیم رخ داد.

یحیی گل محمدی سرمربی موفق سرخپوشان پایتخت در فصل پرفراز و نشیبی که مصدومیت بازیکنانی نظیر سعید صادقی، عیسی آل کثیر، کمال کامیابی نیا، میلاد سرلک و شیخ دیاباته رقم خورد و همچنین یورگن لوکادیا قبل از بازی دور رفت با استقلال تصمیم به فسخ قرارداد یک طرفه و جدایی ناگهانی از پرسپولیس گرفت بازهم روی عناصر اصلی کلوزآپ و تمرکز کرد تا نشان دهد که تنها به چند مهره و بازیکن تیمش متکی و وابسته نیست و آلترناتیوهای خوبی برای جایگزینی و ترمیم نقاط ضعف تیمش دارد ولی پس از گل تساوی استقلال در دربی صد و یکم ریکاردو ساپینتو دور از دیدگان قاضی میدان رو به سمت نیمکت پرسپولیس حرکتی انجام داد که با اعتراض کادرفنی و نیمکت ذخیره پرسپولیس مواجه شد و به علی رضا ایلدورم کمک داور بازی کنار خط در رفتاری پرخاشگرانه نسبت به اخراج خویش بوسیله داور وسط حمله ور شد و به صورت او تف انداخت  و ایلدروم انعکاس رفتار سرمربی استقلال را بلافاصله با فراخواندن داور وسط به کنار زمین به اطلاع او رساند و محمدحسین زاهدی فر داور مسابقه پس از استماع سخنان ایلدروم، ریکاردو ساپینتو سرمربی آبی پوشان پایتخت را با کارت قرمز و اخراج جریمه کرد و ما با کارشناسی کالبد شناسی علمی و بافتی این رفتار پرخاشگرانه سرمربی استقلال را با آزمون ها و شواهد علمی بررسی کرده ایم.

ناهنجاری های کالبد شناختی اعصاب، فیزیولوژی اعصاب، غدد برون ریز و سایر نابهنجاری های فیزیولوژیایی همه در بروز رفتار پرخاشگری نقش دارند؛ هرچند که به نظر نمی رسد این عوامل بتوانند نقش مستقیمی در رفتار پرخاشگری آدمی داشته باشند.

تفاوت های زیستی کودکان، در تعامل با محیط های اولیه یادگیری های گوناگون آنان« تعامل های زیستی- اجتماعی» تفاوت های فردی در رفتار اجتماعی آنان را رقم می زند. در خلال سال های نخست زندگی، تعامل های زیستی اجتماعی نقش حساسی در تکوین عادت به رفتار های پرخاشگری دارد؛ کودکان پیش از یک‌سالگی خشم را تجربه می کنند و در میان کودکان دو ساله پرخاشگری جسمانی« کتک، هل دادن» رواج بیشتری دارد.

روی هم رفته کودکان۷،۶ یا ۸ ساله به همان نسبت که والدینشان پرخاشگرند، پرخاشگری نشان می دهند؛ تفاوت های زیست شناختی، هم بر رفتار و یادگیری کودکان تأثیر می گذارد و هم بر پاسخ دهی هیجانی آدمی در موقعیت های پرخاش برانگیز و در اینجا ریکاردو ساپینتو سرمربی استقلال مورد مثال بارز ما در شهرآورد و دربی صد و یکم بین دو رقیب همتای سنتی« سرخابی ها» است و آن این است که شخص اول کادرفنی استقلال رفتارهای پرخاشگرانه اش در طول فصل بارها و بارها به عینه در معرض قضاوت داوران و تماشاگران تیم های شهرستانی به غیر از پرسپولیس قرار گرفته است و ماحصل آن دریافت چند کارت زرد و یک کارت قرمز قبل از دربی یکصد و یکم بوده است که این قضیه حاکی از آن است که رفتارهای نابخردانه ریکاردو ساپینتو قبل از سرمربیگری استقلال در کشورهای عربی و یکی از باشگاه های  کشور عربستان«الفتح عربستان» که در۲۹ می۲۰۱۶ میلادی به عنوان سرمربی این باشگاه منصوب گردید هم مسبوق به سابقه بوده است و او از همان دوران بازی اش در پورتو به خاطر روحیه جنگنده و پرخاشگرانه اش زبانزد هواداران بود تا جایی که در دوران حضورش در اسپورتینگ هواداران باشگاه به او لقب« ریکاردوی شیردل» و در الفتح عربستان« ریکاردوی بزدل» دادند.

ریکاردو ساپینتو در۲۱ ژوئن۲۰۲۲ذمیلادی با امضای قراردادی دو ساله به مربیگری استقلال منصوب و جانشین فرهاد مجیدی شد و در نوامبر۲۰۲۲ موفق به کسب عنوان قهرمانی سوپرجام ایران شد تا با پیروزی در این دیدار اولین قهرمانی سوپر جام تاریخ استقلال را کسب کند.موضع گیری قاطع کمیته انضباطی کشورمان نشان از آن دارد که این کمیته مسائل را با دقت، کارشناسانه، اهتمام، بدون بی طرفی و حب و بغض رصد کرده و رأی خویش را در محکومیت و نابهنجار بودن چنین رفتارهایی صادر کرده است و این قبیل احکام درخور، قاطع و محکم را باید ستود و جای تشکر و تحسین برای عدم تکرار چنین رفتارهای سوء و ماجراهای پرحاشیه در لیگ پویای بیست و سوم فوتبال ایران از سوی باشگاه ها، کادرفنی و هواداران پرشور آن ها انتظار می رود؛ چه عوامل زیست شناختی در برخی انسان ها و مردم رفتار پرخاشگری را تهیه می بینند؟!

نخست اینکه چندین عامل کالبد شناختی عصبی در پرخاشگری نقش دارند

در کنار قشر پیشانی مخ، هیپوتالاموس و آمیگدالا نیز مراکز عمده کالبد شناختی متفاوت ساز آدمیان در پرخاشگری هستند. در انسان ها تحریک برقی و آسیب به این مراکز، گرایش به رفتار پرخاشگری را افزایش یا کاهش می دهد؛ تفاوت های کالبد شناختی ناشی از آسیب و تومور و… در هر یک از این مراکز، بر گرایش های پرخاشگری اثر می گذارد. با این همه، تغییرات قابل توجه پرخاشگری عملی وابسته به عوامل موقعیتی نیز هست؛ مثال: تحریک برقی جانوران در برابر حریف های کوچک و ضعیف موجب پرخاشگری می شود، حال آنکه همان تحریک در برابر حریف بزرگ، به پرخاشگری نمی انجامد.

دوم اینکه کسانی که میزان سروتونین مغزشان، همان پیک عصبی بازدارنده پاسخ های تکانشی در برابر ناکامی« باخت ریکاردو ساپینتو در دربی یکصد و یکصد و یکم برای همتای خویش یحیی گل محمدی» کم است بیشتر امکان دارد پرخاشگری نشان دهند. هرگاه با برنامه دارویی یا خوراکی، میزان سروتونین را در حیوان کاهش دهیم بیشتر پرخاشگری می کند؛ پژوهشگری به نام لینولا(۱۹۸۳ میلادی) و همکارانش مشاهده کردند در مردهایی که به خاطر خلاف کاری پرخاشگرانه زندانی شده بودند میزان سروتونین کمتر از میزان آن در خلاف کارانی بود که رفتار تکانشی نداشتند. کودکانی هم که میزان سروتونین آنان کم باشد بیشتر احتمال دارد پرخاشگری نشان دهند.

سوم اینکه فراوانی تستوسترون در مهبل در خلال دوره جنینی تغییراتی در فیزیولوژی اعصاب جنین به بار می آورد که آمادگی بیشتر برای پرخاشگری را تهیه می بیند؛ در هر شرایطی فزونی تستوسترون، احتمال رفتار پرخاشگری را بیشتر می کند و بررسی های تازه نیز نشان داده است که سلطه داشتن بر دیگری یا پرخاش کردن با دیگری« سلطه سرخ» میزان تستوسترون را در شخص و سپس رفتار پرخاشگرانه را در او بیشتر می کند.

بدون تردید، بجز سه عاملی که برشمرده شد عوامل زیستی دیگری نیز در پرخاشگری افراد نقش دارند« از قبیل ویژگی های درجه برانگیختگی» اما همین سه عامل برای ترسیم چگونگی تعامل عوامل زیستی و محیطی در پرخاشگری کفایت و بسنده می کند؛ شکی نیست آمادگی های زیستی صرف نظر از خاستگاه دقیق آنها، بر نتیجه تعامل با محیط یعنی در تکوین رفتار اجتماعی، باورها و طرح واره ها و گرایش های عقل مدار یا هیجان مدار در پاسخ به محرک های محیطی برانگیزنده یا ناکام کننده تأثیر می گذارند.

در تشریح پرخاشگری آدمی هیچ یک از دو دسته عوامل آموختنی یا ذاتی را نمی توان مستقل از دیگری منظور داشت؛ هر روانشناس پژوهشگر در این زمینه می داند که هر دو دسته عامل درکارند و تفاوت دیدگاه ها و نظرگاه ها در این زمینه برخاسته از تأکید نسبی بر هر یک از آنهاست. شواهد حاکی از نقش داشتن یادگیری در پرخاشگری دو خاستگاه اصلی دارد؛ یکی از آنها پژوهش های کنترل شده آزمایشی و طبیعی درباره رفتار است، پژوهش های دیگری هم نشان داده که خاستگاه پرخاشگری جامعه ستیز، در تجربه های نخستین شخص در خانواده او سرچشمه و نشأت می گیرد و در این زمینه افراد خانواده نخستین آموزگاران هستند.

در آغاز کودکان یاد می گیرند که دعوا و جیغ و قشقرق می تواند در دستیابی به خواست هایی که از افراد خانواده دارند مؤثر باشند، سپس رفته رفته این رفتارها به پرخاشگری جامعه ستیز در خانه و بیرون از خانه تسری و تعمیم پیدا می کند. دومین دسته شواهد یادگیری اجتماعی پرخاشگری، برخاسته از مشاهده تفاوت های پرخاشگری به صورت تابعی از متغیرهای فرهنگی و اجتماعی است؛ برای نمونه شواهد چشم گیری از گوناگونی های نظام دار در میزان رفتار پرخاشگری در فرهنگ ملل گوناگون در دست هست. مردمان برخی کشورها بیش از مردم دیگر کشورها بر این باورند و معتقد هستند که به کمک  پرخاشگری می توان مشکلات را از سر راه برداشت.

در زمینه پرخاشگری آدمی، گذاردن طبیعت در برابر تربیت و ایجاد دو مقولگی، اقدامی بیهوده است؛ چرا که بوضوح‌ می دانیم که هم وراثت و هم یادگیری« محیط» هر دو، متغیرهای زمینه ساز برای احتمال پرخاشگری هستند بی آنکه نقش پیشایند مجاور داشته باشند؛ رفتار پرخاشگری پاسخی است به موقعیتی که شخص را به مقابله و تهاجم برمی انگیزد، حتی در شرایطی که شخص در لبه پرخاشگری کردن و دارای توان آن هست نیز مقدمات خاصی باید فراهم باشد تا دست به پرخاشگری بزند. احتمال رویداد پرخاشگری و همچنین شدت آن وابسته است به ماهیت عامل برانگیزنده و هم میزان پرخاشگری بالقوه ی برخاسته از چند متغیر زمینه ساز.

البته تردیدی نیست کسانی که با آمادگی برای پرخاشگری زاده می شوند در مواجهه با تهاجم، پرخاشگرانه تر از افراد فاقد چنان آمادگی رفتار می کنند و کسانی« ریکاردو ساپینتو»که از راه یادگیری اجتماعی، گرایش های نیرومندی برای پرخاشگری کسب کرده اند پرخاشگرتر از دیگران رفتار می کنند و نتیجه گرفته می شود که در پرخاشگری آدمی، وراثت و یادگیری اجتماعی عواملی مکمل یکدیگر قلمداد می شوند و در واقع رفتار آدمی وابسته کنش متقابل بین وراثت و محیط است. حد و حدود توانایی های آدمی را ژن ها رقم می زنند اما اینکه چه بر سر این توانایی ها بیاید وابسته محیط است.

ثبت دیدگاه

  • دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط تیم مدیریت در وب منتشر خواهد شد.
  • پیام هایی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
  • پیام هایی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط باشد منتشر نخواهد شد.