ماشه روانی روی سر اقتصاد ایرانی/پیروزی در جنگ دیپلماتیک
31 شهریور 1399 - 5:33
بازدید 147
7

اصلاح‌طلبان در انتظار پیروزی بایدن؟ کمک بزرگ پارسیان هند به ایران در تهیه واکسن کرونا، ابعاد جدیدی از تحریم ‏تلویزیون ایران، ماجرای هفت‌تپه تکرار می‌شود؟ فتح‌الفتوح اصلی جنگ چه بود؟ پیروزی ایران در جنگ دیپلماتیک؟ یک رییس ‏و هزار اختیار، کارت قرمز ملکی به شهردار تهران، سرمایه بازار بورس کجا رفته است؟ و احتمال ورود […]

پ
پ

اصلاح‌طلبان در انتظار پیروزی بایدن؟ کمک بزرگ پارسیان هند به ایران در تهیه واکسن کرونا، ابعاد جدیدی از تحریم ‏تلویزیون ایران، ماجرای هفت‌تپه تکرار می‌شود؟ فتح‌الفتوح اصلی جنگ چه بود؟ پیروزی ایران در جنگ دیپلماتیک؟ یک رییس ‏و هزار اختیار، کارت قرمز ملکی به شهردار تهران، سرمایه بازار بورس کجا رفته است؟ و احتمال ورود زبان «چینی» به ‏آموزش مدارس، از مواردی است که موضوع گزارش‌های تحلیلی و خبری امروز شده است.

به گزارش «تابناک»؛ روزنامه‌های امروز دوشنبه ۳۱ شهریورماه در حالی چاپ و منتشر شد که نه جهان به آمریکا در ‏عدم همراهی با این کشور در بازگرداندن تحریم‌های ایران و به ویژه گزارش‌ها و تیترهای مرتبط با سالگرد آغاز جنگ تحمیلی علیه ‏ایران و هفته دفاع مقدس در صفحات نخست روزنامه‌ها برجسته شده اند. ‏


اظهارات روز گذشته رئیس جمهور روحانی درباره شکست آمریکا و پیروزی مردم ایران ـ که پیشتر وعده داده شده بود ـ در ‏کنار تیترهایی همچون احتمال ورود زبان «چینی» به آموزش مدارس و شخم زدن زیر دریا ـ که اشاره‌ای دارد به صید صنعتی چینی ‏ها در آب‌های جنوب ایران ـ  در صفحات نخست تعدادی از روزنامه‌ها مورد توجه قرار گرفته است. ‏

سخنان رئیس جمهور درباره پیروزی دیپلماتیک روز گذشته بر آمریکا در سرمقاله چند روزنامه مورد توجه قرار ‏گرفته است. روزنامه وطن امروز در یادداشتی با تیتر شما چرا خوشحالید؟! و روزنامه رسالت در سرمقاله امروزش متنی با تیتر ‏پیروزی یا ژست پیروزی؟ منتشر کرد. از دیگر سو در روزنامه اعتماد، یادداشتی با عنوان ماشه امریکایی علیه ایران یا… و ‏سرمقاله آرمان ملی با تیتر آخرین ترکش آمریکا بر اقتصاد ایران نوشته هادی حق شناس منتشر شده است. ‏

در ادامه تعدادی از یادداشت‌ها و سرمقاله‌های منتشره در روزنامه‌های امروز را مرور می‌کنیم؛ ‏

چالش‌های پرونده قضایی نوید افکاری

کامبیز نوروزی، حقوق‌دان در سرمقاله امروز روزنامه شرق با عنوان چالش‌های یک پرونده قضائی نوشت: پرونده نوید ‏افکاری و اعدام او به یک پرسش مهم و جدی در افکار عمومی تبدیل شده است. این به آن معناست که اخبار و اطلاعات رسمی‌ که از منابع رسمی منتشر شده‌اند، برای افکار عمومی قانع‌کننده نبوده و هر روز پرسش تازه‌ای مطرح می‌شود. ممکن است ‏گفته شود این پرسش‌ها و گمانه‌زنی‌ها یا از روی ناآگاهی است یا از روی خصومت یا ناشی از اشتباه. از سوی دیگر آنچه در این ‏پرونده رخ داده است، مانند هر مجازات دیگری لابد دو هدف را دنبال می‌کرده است؛ یکی اجرای عدالت علیه محکوم و دیگری ‏تنبه دیگران که بدانند راه خطا عاقبت خوشی ندارد. اما پرسش‌ها و گمانه‌زنی‌هایی که در این باب وجود دارد و واکنش‌هایی که ‏کم‌وبیش در داوری عمومی نسبت به پرونده و شخص نوید افکاری می‌بینیم، این احتمال را تقویت می‌کند که داوری افکار عمومی ‏با آن اهدافی که دستگاه قضا از این پرونده و حکم و اجرای حکم دنبال می‌کرده، فاصله دارد. اعتماد به دستگاه قضا اهمیتی حیاتی ‏برای جامعه دارد.

چالش‌های پرونده قضائی نوید افکاری/آخرین ترکش آمریکا بر اقتصاد ایران/تله قیمت‌گذاری و نظام چندنرخی

می‌توان بر واکنش گسترده افکار عمومی چشم فروبست و آن را گذرا و کم اهمیت یا بی‌اهمیت تلقی کرد، ولی ‏واقعیت آن است که این قبیل امور تأثیر خود را بر اذهان می‌گذارند. راه بهتر آن است که دستگاه قضایی، راهی برای ترمیم افکار ‏عمومی بیندیشد. در این زمینه دو احتمال بیشتر وجود ندارد؛ احتمال نخست اینکه آنچه در پرونده نوید افکاری و اجرای حکم اعدام ‏او گذشته تماما درست و قانونی و عادلانه بوده و خدشه‌ای به آن وارد نیست. ‏

‏ احتمال دوم اینکه تمام یا قسمتی از انتقاد‌هایی که به جریان محاکمه و صدور رأی و نهایتا اجرای آن به پرونده نوید ‏افکاری می‌شود، درست است. ‏
حال دستگاه قضا باید چه کند؟ بنا به تجربه می‌توان گفت: دستگاه قضایی در برقراری ارتباط با افکار عمومی گاهی ‏کارآمد عمل نمی‌کند. حتی اگر بخشی از نقد‌های وارده به قوه قضا را تبلیغات نادرست تلقی کنیم، بازهم نمی‌توان پاسخ حرفه‌ای ‏و اصولی به آن را کنار گذاشت. ‏


اگر اقدامات پرونده دستگاه قضایی در پرونده نوید افکاری درست بوده، یک راه پاسخ به پرسش‌ها این است که کل ‏پرونده، تا صدور اجرائیه و مدارک اجرای حکم منتشر شود. معمولا محاکمات فیلم‌برداری می‌شوند. از جریان اجرای حکم اعدام هم ‏فیلم‌برداری صورت می‌گیرد. این‌ها نیز منتشر شوند. این مدارک بیانگر میزان رعایت قانون در این پرونده خواهد بود و نقد‌ها را ‏ابطال می‌کند. به نظر نمی‌رسد خصوصیات این پرونده به شکلی بوده باشد که انتشار آن‌ها از جهت امنیت ملی یا عفت عمومی ‏مشکل خاصی داشته باشد. اگر قوه محترم قضا منعی برای انتشار این مدارک قضائی می‌بیند، می‌تواند هیئتی مستقل را تشکیل دهد ‏تا از نزدیک این مدارک را مشاهده کرده و در صورت لزوم با افراد مرتبط مصاحبه کرده و نهایتا گزارش آن را منتشر کنند. این ‏کار نیز می‌تواند در پاسخ به انتقاد‌ها اثرگذار باشد. این هیئت می‌تواند منتخبی از کانون وکلای دادگستری، کانون مشاوران، انجمن ‏صنفی روزنامه‌نگاران و نمایندگانی از مجلس، تماما به انتخاب خود این نهاد‌ها باشد. اما اگر تمام یا قسمتی از انتقاد‌ها درست بوده ‏باشند، به این معناست که در تمام یا قسمتی از پرونده نوید افکاری قانون به‌درستی رعایت نشده است. حالا پرسش این است که آیا ‏اگر دستگاه قضا بر این خطا‌ها چشم‌پوشی کند و نپذیرد که خطا شده است، به نفع قوه قضائیه و شأن آقایان قضات و قانون و عدالت ‏قضایی عمل کرده است؟ یا اگر هرچه خطا در این موضوع بوده است را کشف و اعلام کند، به شأن دستگاه قضا افزوده شده و ‏اعتماد‌ها را بهبود می‌بخشد؟ این انتخاب شاید در ظاهر سخت به نظر آید، اما چندان هم دشوار نیست. کافی است توجه کنیم که ‏دستگاه قضا برای احقاق حق و اجرای عدالت ملجأ مردم است و هیچ نفع شخصی‌ نمی‌تواند برتر و والاتر از اهداف و وظایف ‏این قوه باشد. ‏

آخرین ترکش آمریکا بر اقتصاد ایران

هادی حق‌شناس اقتصاددان در سرمقاله امروز روزنامه آرمان ملی با عنوان آخرین ترکش آمریکا بر اقتصاد ایران نوشت:‏ اقدام آمریکا که به‌ اصطلاح خودش چکاندن ماشه قطعنامه ۲۲۳۱ است، فقط یک شکل کاریکاتوری برای آمریکاست. به ‏عبارت ساده‌تر وقتی که متحدان تاریخی آمریکا یعنی انگلیس، فرانسه و آلمان از آن تبعیت نمی‌کنند و همچنین سایر اعضای ‏شورای امنیت سازمان ملل، این بیانگر یک نکته کلیدی است که به‌صورت شکلی حداقل کسی نمی‌خواهد با آمریکا همراهی کند یا ‏این قطعنامه تاریخی را بپذیرد که شورای‌امنیت سازمان ملل خودش قانون مصوب خودش را اصطلاحا نقض بکند. قطعا اگر سایر ‏اعضای شورای امنیت با آمریکا همراهی می‌کردند یک افتضاح بین‌المللی شکل می‌گرفت و آنگاه کسی دیگر به نهاد‌های بین‌المللی ‏مثل سازمان ملل و شورای امنیت اعتماد نمی‌کرد. بنابراین به نظر می‌رسد سایر اعضای شورای امنیت سازمان ملل خواستند که ‏اعتماد جامعه جهانی را با عدم همراهی جلب کنند. اما در واقعیت چه اتفاق افتاده است؟ آنچه مسلم است بیش از دو سال از تحریم ‏یکجانبه آمریکایی‌ها می‌گذرد.

چالش‌های پرونده قضائی نوید افکاری/آخرین ترکش آمریکا بر اقتصاد ایران/تله قیمت‌گذاری و نظام چندنرخی

اگر تحریم آمریکا از منظر آمریکایی‌ها اثرگذار بود آمریکایی‌ها به‌سراغ شورای امنیت نمی‌رفتند. ‏دوسال مقاومت اقتصاد ایران در مقابل تحریم غول اقتصادی جهان یک مساله را ثابت کرد و آن این است که آمریکا به‌تن‌هایی ‏نمی‌تواند کار تعیین‌کننده‌ای را در جهان انجام دهد. این مطلب به معنی این نیست که اقتصاد ایران ضعیف نشده یا حال اقتصاد ‏ایران خوب هست یا شرایط عادی است بلکه به معنی این است که آمریکا همه خسارت‌های یک جنگ کامل را بر اقتصاد ایران ‏تحمیل کرده ولی نتیجه دلخواه خودش را کسب نکرده است و، چون نتیجه موردنظر حاصل نشده سراغ شورای امنیت رفته، سراغ ‏احیای شش قطعنامه سال‌های ۱۳۸۵ تا ۱۳۸۷ رفته است. به نظر می‌رسد آمریکا از دو منظر بی‌آبرو شده است؛ یکی اینکه دو ‏سال تحریم کامل آن نتیجه‌ای برای آمریکا نداشته است و دوم اینکه جامعه ملل که همواره چماقی بود در دست آمریکایی‌ها برای ‏تحقق اهداف آمریکایی، این‌بار با آمریکا همراهی نکرد. اما در عمل چه اتفاقی خواهد افتاد؟ به نظر می‌رسد اگر وضعیت کرونا ‏نبود، آثار تحریم در اقتصاد ایران سال ۹۸ تخلیه شده بود. کرونا باعث شد آثار تحریم به درازا بکشد. اقتصاد ایران به دلیل اینکه ‏درون‌زاست و وابستگی‌اش به اقتصاد جهان حداقلی است، یک نماد این حداقلی این است که کمترین بدهی خارجی را دارد. یعنی ‏تقریبا همه کشور‌های همسایه و به‌ویژه ترکیه صد‌ها میلیارد دلار بدهی خارجی دارند ولی ایران تقریبا می‌توان گفت که شاید به ‏اندازه کمتر از چهار، پنج درصد بدهی ترکیه، بدهی دارد. اگر اقتصاد ایران به بدهکار دنیا بود، حتما امروز آن ابزاری برای فشار ‏بیشتر بود. در نتیجه این عدم وابستگی جدی اقتصاد ایران به جهان امروز منجر به تاب‌آوری اقتصاد ایران شده است. به نظر ‏می‌رسد هرچه زمان بگذرد، به معنی این نیست که آمریکایی‌ها به پیروزی نزدیک بشوند بلکه به معنی این است که اقتصاد کم‌کم ‏به نقطه احیای خود خواهد رسید؛ لذا در یک جمع‌بندی کلی به نظر می‌رسد باوجود اینکه اقتصاد ایران هم شرایط تورمی دارد و هم ‏شرایط رکود را تجربه می‌کند و هم شرایط کاهش سرمایه‌گذاری را، این‌ها منجر به این شده که اصطلاحا اقتصاد از شرایط عادی ‏خارج بشود، اما این همه هزینه مقاومت در مقابل تحریم‌های یکجانبه ظالمانه آمریکاست که این تحریم‌ها نمی‌تواند در بلندمدت ‏ادامه پیدا کند. ‏

تله قیمت‌گذاری و نظام چندنرخی

عباس عبدی در بخشی از یادداشت امروز خود در روزنامه اعتماد با عنوان تله قیمت‌گذاری و نظام چندنرخی نوشت: یک بار در ‏سال پایانی جنگ که اوضاع اقتصادی در نهایت خرابی بود، رفته بودم خوزستان، یک نشست شبانه دورهمی در استانداری بود، یک ‏آقایی که معاون نخست‌وزیر بود نیز حضور داشت. این آقا بعدا هم مدتی را رییس سازمان برنامه در دولت مرحوم آقای هاشمی شد. ‏بحث قیمت ارز و دلار شد، گفت که محاسبات ما نشان می‌دهد که ارزش واقعی دلار حدود ۲ تومان (۲۲ ریال) است؟! آن هم زمانی ‏که احتمالا دلار بالای ۵۰ تومان بود. شاید منظور وی قدرت خرید بود که حتی این نیز در آن زمان به طور قطع اشتباه بود. ‏

در هر حال این مساله دو یا چند قیمتی بودن از گذشته بوده و به یک عادت زیان‌آور تبدیل شده است. شاید مهم‌ترین دستاورد ‏اقتصادی دولت آقای خاتمی این بود که توانست ارز چندنرخی زمان آقای هاشمی را تک‌نرخی کند. از سال ۱۳۸۱ ارز تک‌نرخی شد. ‏با تک‌نرخی شدن آن نرخ بازار آزاد نیز کاهش چشمگیری پیدا کرد. حدود ۸۰۰ تومان قیمت دلار بود. تا پایان سال ۱۳۸۳، حدود ‏‏۸۵ تومان یعنی ۱۱ درصد بر قیمت ارز افزوده شد. در حالی که در این سه سال جمعا حدود ۵۰ درصد بر تورم افزوده شده بود. ‏این کار آغاز اشتباه دیگری بود و تا ۶ سال بعد فقط ۱۷۰ تومان بر ارزش دلار افزوده شد در حالی که در این فاصله حداقل ۲۰۰ ‏درصد رشد تورم داریم و در نتیجه این نابخردی آشکار از سال ۱۳۹۰ و با آغاز تحریم‌ها دوباره نظام دو و چند نرخی ارز برقرار ‏شد. ‏

چالش‌های پرونده قضائی نوید افکاری/آخرین ترکش آمریکا بر اقتصاد ایران/تله قیمت‌گذاری و نظام چندنرخی
چرا چنین سیاست نابخردانه‌ای درباره قیمت ارز و کالا وجود داشته است؟ امروز و از نظر ما وجود چنین سیاستی در گذشته ‏نابخردانه به نظر می‌رسد ولی چرا امروز آن را دوباره و چندباره انجام می‌دهند؟
برای اجرای این سیاست هر نوع توجیهی آورده می‌شد. در سال ۱۳۷۳ که سیاست تعدیل اجرا و تورم اوج گرفته بود در نماز جمعه ‏گفتند حالا که کالا در انبار‌ها زیاد است، لازم می‌دانیم که قیمت‌گذاری کنیم؟! حتی رب گوجه‌فرنگی را هم قیمت‌گذاری کردند. ارز ‏را در صف‌های کیلومتری به مردم می‌فروختند. نابخردی در اوج بود. پاسخ این نیست که افراد سیاستگذار و تصمیم‌گیر نابخرد ‏بودند؛ مشکل آن است که ساختار اقتصادی و سیاسی ایران خود را در وضعیت‌های متناقض قرار می‌دهد. هنگامی که شما می‌توانید ‏به راحتی نقدینگی را زیاد کنید و ضمنا ارز هم در اختیار خودتان است، زیرا اقتصاد نفتی است، پس می‌توانید هم پول تولید کنید و ‏هم قیمت‌گذاری کرده و هم قیمت ارز را سرکوب کنید و به خیال خود مردم را راضی نگه دارید. ولی این غده چرکین و نامعادله ‏خیلی زود آنچنان نامتوازن می‌شود که تمام چرک‌های آن بر اثر یک نیشتر بیرون می‌ریزد. اینکه نمی‌شود هر روز غذا‌های چرب و ‏پرکالری خورد و همه‌اش هم استراحت کرد و دراز کشید و لذت برد و سالم هم بود. دیر یا زود سکته قلبی و شاخص‌های بالای ‏چربی و قند و… سراغ چنین آدمی خواهد آمد. این همه بر قیمت‌گذاری‌ها و دونرخی بودن اعتراض نکنید، این‌ها عوارض ‏ساختار‌های نادرست است که هر از گاهی بروز می‌کند. آب از سرچشمه گل‌آلود است. سرچشمه را باید زلال و شفاف کرد.

ثبت دیدگاه

  • دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط تیم مدیریت در وب منتشر خواهد شد.
  • پیام هایی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
  • پیام هایی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط باشد منتشر نخواهد شد.