حکایت تلخ تقابل نان وجان ؛ صف های مرغی در دوران محدودیت های کرونایی!
04 آذر 1399 - 13:12
بازدید 150
9

چرا مردم ما حاضر به پذیرش محدودیت ها نمی شوند ولی براحتی ریسک آن را می پذیرند ؟! این درسی است که مسئولین باید از رفتار مردم بگیرند! واقعیت این است گرانی ها ،شرایط سخت زندگی و از دسترس خارج شدن برخی محصولات برای قشر متوسط وضعیف جامعه باعث شده است تا مردم جانشان را […]

پ
پ

چرا مردم ما حاضر به پذیرش محدودیت ها نمی شوند ولی براحتی ریسک آن را می پذیرند ؟! این درسی است که مسئولین باید از رفتار مردم بگیرند! واقعیت این است گرانی ها ،شرایط سخت زندگی و از دسترس خارج شدن برخی محصولات برای قشر متوسط وضعیف جامعه باعث شده است تا مردم جانشان را بهای سیرکردن شکم بچه هایشان قرار دهند !

گفتمان زاگرس علی اصغر اسدی::این روزها برای کنترل روند شیوع سریع و بی پروای ویروس کرونا در کشور و افزایش تامل برانگیز مرگ و میر های ناشی از آن ،بالاخره پس از چند هفته کش وقوس ،دولت با تعطیلی دو هفته ای کشور ،تحت عنوان “کنترل هوشمند ویروس کرونا ” موافقت کرد .

تعطیلی دو هفته ای کرونا در حالی از روز شنبه در سراسر کشور کلید خورد که برخی تصمیمات اتخاذ شده از سوی مسئولین ،عدم نظارت ها بر بُعد دیگر زندگی مردم و مهمتر از همه شرایط حاکم بر زندگی آنان باعث شده تا مردم چاره ای جز عبور از محدودیت های اعمالی نداشته باشند.

نمونه بارز این رویکرد نگران کننده وتلخ را باید در گرانی چندباره قیمت مرغ و اقدامات کنترلی  این محصول از طریق توزیع مرغ دولتی ! آن هم در دوران محدودیت های دو هفته ای جستجو کرد. به موازات اعمال محدودیت های دو هفته ای وسخت گیری بر صنوف متعدد برای تعطیلی بسیاری از مشاغل ،توزیع مرغ دولتی به حکایتی جالب  توجه ودردناک تبدیل شده است .

این روزها انتشار عکس و فیلم هایی از صف های طولانی ،ازدحام جمعیتی و سر ودست شکستن مردم برای خرید سهیمه مرغ دولتی از دو بُعد قابل تامل است .بُعد اول به قیمت این محصول  بر می گردد ،محصولی که روزگاری از سرناچاری ونداری بر سفره ها قرار می گرفت و شرمساری میزبان را در پی داشت ! اما اینک نه تنها از سفره ها پر کشیده ،بلکه به کالایی لاکچری تبدیل شده و در سبد اغنیا قرار گرفته است.

بی شک عدم نظارت بر توزیع نهاده های مورد نیاز مرغداران ،انحراف و سوء استفاده عوامل توزیع نهاده ها وسوق دادن آن با بهای گزاف به بازار سیاه ،نبود هماهنگی بین دستگاههای مسئول نظیر صمت وجهاد کشاورزی و مهمتر از همه نبود نظارت بر نحوه توزیع مرغ از سوی مرغداران وگسیل آن به بازار مصرف دیگر استانها باعث شده تا امروز قیمت این محصول به قیمت گوشت قرمز نزدیک ونزدیک تر شود .

اگر چه مردم ما به گرانی ها عادت کرده اندو به جای تحریم مصرف کالاهایی که گرانی می شوند ،شال وکلاه کرده ودر صف خرید نمونه دولتی آن حاضرمی شوند !واقعا قصه پر دردیست ،یک روز محصولی مثل مرغ از کیلویی ۱۰هزار تومان به ۳۰ هزار تومان می رسد ! دولت به جای کنترل ونظارت ،مثلا برای تعدیل قیمت ،مرغ دولتی با کیلویی ۲۰هزار تومان روانه بازار می کند ! مردم هم اول صبح بدون توجه به شرایط سخت کرونایی به صف شده وبرای خرید دو قطعه مرغ دولتی از سر وکول هم بالا می روند ،در پایان هم دعا می کنند ؛ ” خدا پایه دولت را بلند کند “!عجب مردمی داریم ما!

بُعد دوم این موضوع به اقدام دولت ورفتار مردم  برمی گردد؛ دولتی که خود محدودیت دوهفته ای بر صنوف تحمیل می کند تا با حذف تجمعات ،زنجیره ابتلای به کرونا را قطع کند ،اما درست روز دوم محدویت ها ،مبادرت به توزیع مرغ ارزان می کند تا در شهرهای متعدد ،مردم محدودیتها را شکسته وبرای خرید یک یا دوقطعه مرغ دولتی خطرکرونا را به جان بخرند !

باور کنید بخش اعظمی از بی نتیجه بودن طرح های  مقابله با کرونا به اقدامات دولت برمی گردد! درست مثل همین نمونه توزیع مرغ ! وقتی شما برای بازگشایی صنوف جریمه تعیین می کنید !وقتی خودرو های شخصی از شهری به شهر دیگر نمی توانند تردد کنند ودر صورت تردد با جریمه یک میلیون تومانی مواجهه می شوند ! این توزیع مرغ و دعوت خاموش از مردم برای تجمع چه معنایی دارد ؟! آیا معنای غیر از بی تدبیری می توان برای آن متصور بود؟!

بخش مهم ماجرا و پیامی که مسئولین باید از آن بگیرند ،بی توجهی مردم به خطرات است ! مردم ما می فهمند که کرونا خطرناک است ،جون به چشم خود مرگ دوست ،همسایه ،فامیل دور ونزدیک وتدفین خاموش وبی سروصدای آنان را دیده اند ،خطرات کرونا را با پوست وگوشت خودلمس کرده اند ،اما چرا با این وجود حاضرند این خطرات را به جان بخرند ؟

چرا مردم ما حاضر به پذیرش محدودیت ها نمی شوند و براحتی ریسک آن را می پذیرند ؟! این پیامی  است که مسئولین باید از رفتار مردم بگیرند! واقعیت این است گرانی ها ،شرایط سخت زندگی و از دسترس خارج شدن برخی محصولات برای قشر متوسط وضعیف جامعه باعث شده است تا مردم جانشان را بهای سیرکردن شکم بچه هایشان قرار دهند !

مردمی که می دانند بیرون رفتن از خانه مساوی است با گرفتن کرونا واز دست دادن جانشان ! اما به هرترفندی متوسل می شوند تا از محدودیت ها عبور کنند ! روانه میدان شوند شاید با یک روز کارگری بتوانند حداقل نانی بر سفره خالی خانواده اشان بگذارند !می دانند که وسعشان به خرید مرغ کیلویی ۳۰هزار تومان نمی رسد ،اما خطر کرونا را به جان می خرند راهی صف می شوند ،شاید بتوانند با خرید دو قطعه مرغ دولتی ،حداقل این یکی محصول را از سفره اشان حذف نکنند !

باور کنید ،برای مردمی که با حداقل درآمد نمی توانند شکم بچه هایشان را سیر کنند ،دیگر جان هم بی ارزش است ،مجبورند در تقابل جان ونان ! سمت نان را بگیرند !برای تهیه نان از جان خود بگذرند ! این چنین مردمی از بمب هم خطرناکترند! وقتی که می گوییم مسئولین باید پیام را بگیرند ،اینجای ماجراست !آب از سر که گذشت ؛چه یک وجب ،چه یک متر ،به حال غرق شده فرقی ندارد.برای کسی که با وجود محدودیت ها راهی خیابان می شود ،تفاوتی ندارد ،با کرونا بمرید یا با گلوله !پس زودتر باید فکری کرد وطرحی در انداخت ،ممکن است فردا دیر شود !

ثبت دیدگاه

  • دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط تیم مدیریت در وب منتشر خواهد شد.
  • پیام هایی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
  • پیام هایی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط باشد منتشر نخواهد شد.