جمشیدبیگ نخستین بنیان گذار نظام قبیله ای در ایران
11 اردیبهشت 1402 - 10:31
بازدید 1048
38
طبق آنچه در جمهوری افلاطون آمده است شکل اصلی جامعه که در عین حال از همه بیشتر به مثال یا صورت دولت«بهترین دولت»شباهت دارد حکمرانی پاک دست ترین و فرزانه ترین مردان است این دولت شهر آرمانی(atopia‌)به قدری به کمال نزدیک است که مشکل می توان درک کرد چگونه هرگز ممکن است تغییر کند.مع الوصف تغییر حادث می شود و به همراه نیروی سائق پدید می آید،گاهی تغییر رویکرد و تغییرات اجتماعی،سیاسی،فرهنگی،قبیله ای و...حاصل تلاش یک یا چند نفر است که اکثریت جامعه یا طایفه را قانع و متقاعد می کنند که نگرش ها و دیدگاه خود را تغییر دهند.جمشیدبیگ رئیس طایفه خزل به استناد کتاب مورخ شرق شناس شهیر انگلیسی«سر هنری راولینسون»نمونه ای بی بدیل از این رجال بزرگ است که برای اولین بار در سال۱۲۱۵هجری شمسی در ایران بنیان گذار نظام طایفه ای شد.
نویسنده : افشار پوردهقان
پ
پ

گفتمان: طبق آنچه در جمهوری افلاطون آمده است شکل اصلی جامعه که در عین حال از همه بیشتر به مثال یا صورت دولت«بهترین دولت»شباهت دارد حکمرانی پاک دست ترین و فرزانه ترین مردان است این دولت شهر آرمانی(atopia‌)به قدری به کمال نزدیک است که مشکل می توان درک کرد چگونه هرگز ممکن است تغییر کند.مع الوصف تغییر حادث می شود و به همراه نیروی سائق پدید می آید،گاهی تغییر رویکرد و تغییرات اجتماعی،سیاسی،فرهنگی،قبیله ای و…حاصل تلاش یک یا چند نفر است که اکثریت جامعه یا طایفه را قانع و متقاعد می کنند که نگرش ها و دیدگاه خود را تغییر دهند.جمشیدبیگ رئیس طایفه خزل به استناد کتاب مورخ شرق شناس شهیر انگلیسی«سر هنری راولینسون»نمونه ای بی بدیل از این رجال بزرگ است که برای اولین بار در سال۱۲۱۵هجری شمسی در ایران بنیان گذار نظام طایفه ای شد.

سرزمین تاریخی ایلام بنا به اسناد تاریخی فراوان بخشی از کشور عیلام باستان بوده است که حدود سه هزار سال پیش از میلاد به فرمان آشور بانی پال منقرض شد؛در کتیبه های بابلی،ایلام را«آلامتو»یا«آلام» خوانده اند که به قولی به معنای کوهستان یا کشور«طلوع خورشید»است.مدتی پس از سقوط ایلام حوزه فرمانروایی آنان به دو منطقه تحت نفوذ پارس ها و مادها در غرب کشور تقسیم شد.در دوره هخامنشی جزیی از امپراطوری هخامنشی بوده است که بعد از تسخیر ایران به وسیله اعراب مسلمان،احتمال دارد که این ناحیه جزیی از ایالت کوفه بوده باشد.از اوایل قرن چهارم تا ششم خاندان حسنویه کرد بر لرستان و ایلام حکومت می کردند و از سال۵۷۰تا۱۰۰۶اتابکان لر بر ایلام حکومت می کردند.

سرهنری راولینسون؛دیپلمات و شرق شناس معروف بریتانیایی در سال۱۸۳۶میلادی از ذهاب تا منگشت و سراسر خاک ایلام،لرستان و بختیاری را درنوردید و تاریخ این مناطق را از نزدیک بررسی کرد.نام راولینسون در محافل علمی و آکادمیک به چند دلیل ثبت شده است که علت اصلی این موفقیت نسخه برداری از کتیبه بزرگ داریوش در بیستون و رمزگشایی خطوط میخی و ترجمه آن است که با این کار جایگاهی بی نظیر نصیب خویش کرد و یکی از برجسته ترین محققان تمدن آشور است.

راولینسون در سفر به ذهاب و لرستان با یکی از نیای مردمان غرب ایران به نام«جمشیدبیگ » از نزدیک آشنا می شود و از رفتار بی شائبه،شخصیت،اصالت و نجابت میزبانش در کتابش«سفر به ذهاب تا خوزستان» که در کتابخانه ملی مجلس و اسناد ملی ایران نگهداری می شود به نیکی هرچه تمام تر یاد می کند:« در چارده ور«چرداول امروزی دومین شهرستان ایلام که سیاسی ترین شهرستان کشور قلمداد می شود و در ادوار مختلف بیشترین رأی را به رؤسای جمهور منتخب داده است تا جایی که سیدمحمد خاتمی رییس جمهور ایران در سفر سال۱۳۸۱خود به ایلام و چرداول این شهرستان را ستود و با اشاره به سفرنامه تاریخی راولینسون از جمشید بیگ به نیکی هرچه تمام تر یاد کرده بود.» که جلگه ای است به درازای۱۹کیلومتر و پهنای۸کیلومتر و از شمال غرب به جنوب شرق کشیده شده وارد پشتکوه شدم  و در چادر جمشیدبیگ رئیس طایفه خزل فرود آمدم.

این شخص همان کسی است که مدت زیادی در«چارده ور»مستقر بوده و با طایفه بزرگ فیلی اتحاد داشته و شورش گوران های بیابان گرد که متخاصم بودند را دفع کرده و خوابانده بود من از رفتار بی شائبه میزبانم که با حالت تملق و چاپلوسی ایرانیان و تا حدی کردان کرمانشاه مغایرت داشت بی اندازه شاد شدم؛او با بی علاقگی مرا به چادر خویش فرا خواند و خوش آمد گفت و کاملا آشکار بود که احترام گذاشتن به یک فرنگی برایش بسیار دشوار است؛امروز را در چارده ور توقف کردم تا همراهان برسند و پس از آن راه پیمایی خسته کننده به استراحت بپردازند؛ابتدا کمی بیمناک بودم زیرا گوران ها و افراد طایفه جمشید بیگ درگیر پیکار بودند چه در تاخت و تاز اخیر طایفه کلهر به محدوده گوران ها،جمشیدبیگ به آنها پیوسته بود و در زد و خوردهایی که رخ داده بود چند نفر کشته شده بودند اما جمشید بیگ گفت  اگر گوران ها صد نفر از طایفه ام را می کشتند فدای سرت،زیرا آنها در زیر سایه شما به اینجا آمده اند بنابراین همگی مهمان من می باشند و اصرار داشت به عنوان پذیرایی آذوقه فوج«تهیه شده از گوشت بز کوهی و روغن محلی دان» را تهیه کند.من نتوانستم او را از این پیشنهاد منصرف کنم و تنها تقاضا داشت هر موقع که لازم شد به او اجازه دهم که در چادر من بست بنشیند…»

مهمترین مسأله از نظر جمشید بیگ خزل که به عنوان اولین بنیان گذار نظام قبیله ای در ایران قلمداد می شود؛بوجود آوردن طایفه ای مستقل و قدرتمند با مرزها و خط تالوگ کنترل شده بدون دخالت قدرت وقت«ژاندامری سابق» و در واقع کشمکش،پیکار و نزاع فرساینده و خونین و یا هزینه های خارج از حد آن زمان است.

برای نخستین بار در ایران اهتمام و دقت به استراتژی و مرزهای تضمین شده طبیعی برای ممانعت و جلوگیری از تهاجم اقوام و گروه های متخاصم نظیر«گوران ها در زمان جمشیدبیگ» و جلوگیری از خرابی های بزرگ و کشت و کشتارهای بی رحمانه بوسیله جمشیدبیگ خزل پایه ریزی شد و بوجود آمد.دوران جمشید بیگ پیش از آنکه صرف جریان روزمره زندگی،گذران عمر و زیست عشایری شود صرف ایجاد مرزهای طبیعی و استراتژیک برای ایجاد یک طایفه«قبیله» وسیع بر پایه دیسیپلین،امنیت،اقتدار و عدالت در پشتکوه«ایلام قدیم»بر اساس آداب،سنن،فرهنگ،المانها و معیارهای آن برهه بوده است؛تشکیل قبیله ای قوی و مستقل در سال۱۲۱۵هجری شمسی که راولینسون آن را در همین سال ثبت کرده است بوسیله جمشید بیگ خزل یک دگردیسی و تحولی عظیم  و رنسانسی بزرگ در نظام قبیله ای و طایفه ای ایران که اساسا بعداً جای خود را به نظام ملوک الطوایفی داد قابل بحث و تأمل است که این تحول در ابعاد اجتماعی،اقتصادی،سیاسی،فرهنگی و ارتباط گسترده با خوزستان، کرمانشاه،همدان و بویژه تهران بسیار چشمگیر بوده است.

از دیدگاه نخستین بنیان گذار نظام قبیله ای در ایران تشکیل طایفه و قبیله ای قوی و مستقل و بدون وابستگی به قدرت مرکزی با مرزهای مطمئن و قابل کنترل بدون صرف نیروی نظامی وقت«ژاندامری سابق»بیش از حد و یا هزینه های خارج از اندازه و اداره آن زمان که برپایه کشاورزی و عمدتا دامداری استوار بوده می باشد.ایلام قدیم‌ و خطه آباد و سرسبز چرداول با رودخانه آن سرزمینی که تاریخی بس دلپسند و پرماجرا داشته است برای جمشیدبیگ خزل صرفا یک مرکز سیاسی ماجراجویانه از نوع آنچه بوسیله فاتحان گذشته در ایلام بوجود آمده بود به حساب نمی آمد؛بدون تردید ایلام و منجمله چرداول به دلایل مختلفی از جمله علل زیر مورد توجه جمشیدبیگ قرار گرفته است که نگارنده با رجوع به کتاب«سفر از زهاب تا خوزستان»اثر تاریخی«سر هنری روالینسون»مورخ و شرق شناس شهیر انگلیسی به واکاوی آن با تورق کتاب های مختلف و صحبت با کارشناسان تاریخ به این دلایل رسیده است:

۱-موقعیت استراتژیکی ایلام قدیم و‌ چرداول؛جمشید بیگ واقع بینانه می اندیشید که در آن سوی رودخانه پرآب چرداول قبایل بیابان گرد مثل گوران ها که تا آن زمان هرگز هسته متمرکز و طایفه ای مستقل نداشتند،بعدها نیت تهاجم و تخاصم به سرزمین آباد و سرسبز چرداول را در سر خواهند پروراند که بعدها این چنین شد و جمشیدبیگ و طایفه مقتدرش چون دژی مستحکم در برابر آنها ایستادند و در نبردی سنگین آنها را شکست داده و متفرق ساختند؛لذا رودخانه چرداول یک مرز طبیعی و استراتژیک قلمداد می شد.

۲-دلیل دیگر توجه جمشیدبیگ به مقابله با گوران ها و پراکنده کردن اردوی آنها موقعیت ژئوپولتیکی و ارزش نظامی رودخانه چرداول در آن زمان بوده است زیرا چرداول در نقطه ای قرار گرفته بود که سرشاخه اصلی آن پس از جاری شدن از مبدأ خود و ریختن به رودخانه سیمره بسیار به هم نزدیک شده و مجددا از هم دور می شوند؛در نتیجه استقرار در چرداول می توانست علاوه بر تشکیل هسته متمرکز طایفه و قبیله ای قوی و مستقل بر حفظ مرزهای غربی،مناطق شمال و جنوب غربی را نیز حفظ و کنترل کند.

۳-روابط بازرگانی با دنیای خارج از پیرامون ایلام و چرداول علاقمند ایجاد قبیله و طایفه ای نیرومند و احداث راه های مطمئن و کنترل شده ای بود تا جمشیدبیگ خزل بتواند دست به روابط بازرگانی گسترده برای قبیله خود بزند و این ارتباط را بعدها از طریق تعامل با کرمانشاه،همدان و سپس تهران ایجاد کرد.راز اشتهار و آوازه جمشیدبیگ خزل که روالینسون مورخ بزرگ و شرق شناس انگلیسی بدون ملاحظه پرده از آن در کتاب معروف خود«سفر از زهاب به خوزستان»بر می دارد، بر فرمان راندن بر یک قبیله سیاسی بزرگ و سرشار از استقلال و هویت ایلی نبوده است بلکه قبیله تحت سیطره او در آرامش و امنیت زیست می کردند و بنیان گذار و موجد چنین فضا و مجموعه ای بدون تردید کسی جز جمشید بیگ نبود؛محیطی که مرزهایش آرام و بی خطر و درونش علیرغم تفاوت های اقلیمی و نژادی و اعتقادی تفاهمی بس شکوهمند و مستمر را نخستین بار در تاریخ نظام قبیله ای ایران به تجربه نشست و مهمترین استراتژی او پدید آوردن مرزهای امن قبیله ای در برابر بیابان گردانان همتای گورانی جنوب غرب ایران بود و جمشید بیگ در این نقطه به دنبال امنیت بود نه تخاصم،اما در واقع مرزهای طبیعی نظیر رودخانه چرداول و استفاده بهینه از پتانسیل عظیم آن به عنوان مرز استراتژیک اهداف بالاتر و برتر جمشید بیگ را در تأمین امنیت و ثبات مرزهای قبیله ای و طایفه ای ایلام آن زمان تشکیل می داد و در حقیقت جمشید بیگ خزل که او را باید نیای مشترک مردمان ایران زمین قلمداد کرد حیات خویش را وقف دو هدف عمده و بزرگ کرد و آن دو هدف عبارت بودند از:

۱-ایجاد مرزهای طبیعی دفاع استراتژیک قبیله ای۲-مقابله با قبایل بیابان گرد متخاصم نظیر گوران ها در کرمانشاه.فضایی که جمشید بیگ و به دنبال آن فتاح خان و پسرش مرتضی خان در ایلام آن زمان ایجاد کردند پر از هیبت،شکوه و نظم و دارای تشکیلات منسجم و سازمان دهی شده بود که واکاوی و مطالعه آن انسان را به یاد سمفونی های عظیم بتهوون می اندازد به دیگر عبارت همان گونه که سمفونی های بتهوون پر از نظم،دیسیپلین،شکوه و قدرت است نظام یکپارچه طایفه ای و قبیله ای ایلامیان در زمان جمشیدبیگ خزل نیز سرشار از نظم،اقتدار،هویت و استقلال بود با این تفاوت که آهنگ زندگی،امنیت و جاودانگی در آن شاداب تر و انسانی تر است.

ثبت دیدگاه

  • دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط تیم مدیریت در وب منتشر خواهد شد.
  • پیام هایی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
  • پیام هایی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط باشد منتشر نخواهد شد.