بوی عید ،بوی نای فقر و کرونا!
22 اسفند 1399 - 14:06
بازدید 227
3
شاید مردم به عادت هر روز خیابان ،پیاده رو و بازار را گز می کنند ،اما باور کنید بازار خالی از خریدهای نوروزی است !همه اینها دست به دست هم داده اند تا هفت روز مانده به سال جدید ،بوی عید احساس نشود !نه درخانه ،نه در کوچه ،در بازار و نه درخیابان!
پ
پ

گفتمان علی اصغر اسدی ::بچه که بودیم ،یکماه مانده به پایان فصل سیاه زمستان ،بوی طراوت ،سرسبزی و زیبایی های عید به مشاممان می خورد. شاید توقعات و انتظارات ما از سفره عید ،همان سبزه کاشته شده مادر ،ماهی سرخ داخل تنگ دهان گشاد، تک شمع روی سفره ،قرآن و زوزه دود معطر عود کار گذاشته شده در درون سبزه و چشمان خیره شده به بسته های نان برنجی اعلای کرمانشاه و شکلات های مینو بود و تمام !

شاید تمام دلخوشی ما ،کفش های کتانی یا لاستیکی ،شلوار کردی دوخته شده توسط خیاط محل و تک پیراهنی بود که شب زیر سرمان می گذاشتیم تا صبح بعد از تحویل سال ،پوشیده و شادمانه راهی کوچه شویم ،تا پز لباس نو عیدمان را به همکلاسی ها و هم بازی هایمان بدهیم !

شاید حالا همه چیز رنگ تغییر به خود گرفته ،نگاهها،انتظارات ،توقعات زن و بچه سر به فلک کشیده است ،اما باور کنید عید و سال نو و تغییر فصل ها هیچ بوی طراوات و شادابی با خود ندارند،هفت روز مانده به عید و سال نو ،بوی عید به مشام نمی رسد. از قیل و قال بچه ها در سبزه های اطراف روستا و فرش ها و پتوهای آویخته شده بر دیوارها ،از بیا و برو و شلوغی بازار،بساط ماهی و سبزه و سمنو خبری نیست!

در چهره های عبوس و در هم گرفته ناشی از چرتکه اندازی های خیالی برای قسط های معوق ،جیب های پر از هیچ!!اصرارهای گاه و بیگاه پسرک و دخترک خانواده که به هیچ صراطی مستقیم نشده  و پنبه  را آنچنان در گوششان فرو برده که فریاد “”ندارم”” به اندرونی گوش میانیشان راه نمی یابد !قیمت هایی که با دیدن آن مردمک چشم را تا شعاع گودی چشم گشاد می کند،دیگر حتی با ذره بین هم نمی توان اثری از خنده و شادمانی یافت !

آری امسال عید بوی نای ندارد،بوی فقر و تهیدستی می دهد ! بوی نایی که طراوت و شادمانی از یک روز نو را به محاق برده، تا جز کهنگی و نم، بوی دیگری به مشام نرسد!

شاید مردم به عادت هر روز ،خیابان ،پیاده رو و بازار را گز می کنند ،اما باور کنید بازار خالی از خریدهای نوروزی است !همه اینها دست به دست هم داده اند تا هفت روز مانده به سال جدید ،بوی عید احساس نشود !نه در خانه ،نه در کوچه ،نه در بازار و نه درخیابان!

تازه اینکه دو سالی است میهمان ناخوانده ای بنام “کرونا” بالانشین پذیرایی های ما شده است !هرچند ممکن است ترس و دلهره ناشی از آن نسبت به سال گذشته از میان مردم رخت بسته باشد ،اما این مردمی که من می بینیم که آنگونه در خود فرو رفته  و بی هدف در بازار قدم می زنند ،برایشان فرقی ندارد ،از کرونا بمیرند یا شرمندگی جیب های تهی ،سفرهای خالی و نگاه های معصومانه فرزندانشان بر دیگ خالی روی اجاق !با این وضعیت نباید انتظار داشت که همچون سالهای دور ،بوی عید از دور دست ها به مشام برسد و کوچه و دشت مشحون شود از صدای قیل و قال بچه های روستا!!

همه اینها تکه های پازلی هستند که غیر خلاقانه ،متوهمانه و غیر مدبرانه به دست عده ای طراحی شده اند ،با کنار هم گذاشتن آنهاست که تصویر واقعی از زندگی مردمی را می بینیم که  شرمندگی حقارت از سر و روی آنها می بارد !اینجاست که از تغییر فصل ها ، بسیاری فقط سردی و گرمی اش را حس می کنند و حسی برای دیدن زیبایی های آن ندارند !تا دیگر نتوان بوی عید را از دور استشمام کرد !

ثبت دیدگاه

  • دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط تیم مدیریت در وب منتشر خواهد شد.
  • پیام هایی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
  • پیام هایی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط باشد منتشر نخواهد شد.